کلمه جو
صفحه اصلی

incognito


معنی : نا شناس، مجهولالهویه، نا شناخت، بانام مستعار
معانی دیگر : بیستار، باهویت یا لباس مبدل، به طور ناشناس، ناشناخته

انگلیسی به فارسی

ناشناس، باهویت یا لباس مبدل، به طور ناشناس


ناشناخته


آدم مجهول الهویه، بانام مستعار


ناشناس، بانام مستعار، نا شناس، مجهولالهویه، نا شناخت


انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: in disguise; under a false identity.

- They had not guessed that the man was a spy incognito.
[ترجمه ترگمان] آن ها حدس نمی زدند که این مرد جاسوس است
[ترجمه گوگل] آنها حدس زده بودند که این مرد ناشناس جاسوس است
- Since becoming a huge celebrity, the actor travels incognito.
[ترجمه ترگمان] این هنرپیشه از زمان تبدیل شدن به یک فرد مشهور، به طور ناشناس سفر می کند
[ترجمه گوگل] از آنجایی که تبدیل به یک علامت بزرگی شد، بازیگر به طور ناشناس سفر می کند
اسم ( noun )
حالات: incognitos
(1) تعریف: a person who conceals his or her identity in order to go unnoticed.

(2) تعریف: such a person's disguise or false identity.

(3) تعریف: the state of having one's identity concealed.
مشابه: masquerade

• anonymous person, person whose real identity is hidden; state of being anonymous; disguise
anonymous, unknown, having one's identity hidden
anonymously, in disguise
someone famous who is travelling incognito is travelling in disguise or using another name so that they will not be recognized.

مترادف و متضاد

ناشناس (صفت)
strange, unfamiliar, unknown, incognito, unco

مجهول الهویه (صفت)
incognito

نا شناخت (صفت)
unfamiliar, incognito

با نام مستعار (قید)
incognito

in disguise


Synonyms: anonymous, bearded, camouflaged, concealed, disguised, hidden, incog, isolated, masked, masquerading, obscure, under assumed name, unknown, unrecognized


Antonyms: known, openly, seen, unhidden


جملات نمونه

1. the skull that had remained incognito for decades
جمجمه ای که چندین دهه ناشناخته مانده بود.

2. Hotel inspectors have to travel incognito.
[ترجمه ترگمان]بازرسان هتل باید به طور ناشناس سفر کنند
[ترجمه گوگل]بازرسان هتل باید ناشناس باشند

3. Movie stars often prefer to travel incognito.
[ترجمه ترگمان]ستاره های فیلم اغلب ترجیح می دهند به صورت ناشناس سفر کنند
[ترجمه گوگل]ستاره های فیلم اغلب ترجیح می دهند به سفر ناشناس بپردازند

4. That night, Lenin travelled incognito to the party headquarters.
[ترجمه ترگمان]آن شب لنین به طور ناشناس به مرکز فرماندهی گروه رفت
[ترجمه گوگل]لنین در همان شب، به دفتر مرکزی حزب ناپدید شد

5. The prince often travelled abroad incognito.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده اغلب به طور ناشناس به خارج سفر می کرد
[ترجمه گوگل]شاهزاده اغلب بی رحم به بیرون سفر کرد

6. Edward returns incognito, however, and after various complications is reunited with his sweetheart, Mary Fielding.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ادوارد به طور ناشناس بر می گردد، و بعد از پیچیدگی های گوناگون، با معشوقه او، مری فیلدینگ، آشنا می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، ادوارد غیر قابل بازگشت است و پس از عواقب مختلف، با مرید او، مری فیلدینگ، همجنسگرا می شود

7. The prince travelled incognito to avoid crowds and ceremonies.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده به طور ناشناس سفر کرد تا از جمعیت و تشریفات احتراز جوید
[ترجمه گوگل]شاهزاده به طور ناشناس سفر کرد تا از جمعیت و مراسم جلوگیری کند

8. Till we can achieve something, let us live incognito, say I.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که بتوانیم به چیزی دست پیدا کنیم، به طور ناشناس زندگی کنیم
[ترجمه گوگل]تا زمانی که ما بتوانیم چیزی را به دست آوریم، اجازه دهید ما ناآگاهانه زندگی کنیم، می گویند I

9. I dismissed my old man here, and stayed incognito for three or four days.
[ترجمه ترگمان]من پیرمرد را مرخص کردم و برای سه یا چهار روز ناشناس ماندم
[ترجمه گوگل]من مرد قدیمیم را از اینجا رها کردم و برای سه یا چهار روز مانده ام

10. You can open a link in an incognito window by right-clicking the link and selecting Open link in incognito window.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با کلیک راست لینک و انتخاب پیوند باز در پنجره ناشناس، پیوندی را در یک پنجره ناشناس باز کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک لینک در یک پنجره ناشناس را با کلیک راست بر روی لینک و انتخاب لینک باز در پنجره ناشناس باز کنید

11. Traveling incognito is all but impossible.
[ترجمه ترگمان]ناشناس مسافرت همه چیز غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]سفر غیرمجاز غیرممکن است

12. Examine passed OK and incognito word.
[ترجمه ترگمان]معاینه خوب و ناشناس را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]بازبینی کلمه OK و لغو لغو شد

13. When dealing with data from incognito windows, do your best to honor this promise.
[ترجمه ترگمان]زمانی که با اطلاعات از پنجره های ناشناس سر و کار دارید، نهایت تلاش خود را بکنید تا به این وعده احترام بگذارید
[ترجمه گوگل]هنگام برخورد با داده ها از پنجره های ناشناس، بهترین کار را برای این وعده انجام دهید

14. In Holland he lived incognito as a carpenter in the shipyards of the east India company.
[ترجمه ترگمان]در هولاند به عنوان نجار در کارخانه های کشتی سازی شرق هند به طور ناشناس زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]در هلند، ناوگان ناوگان شرکت کشتیرانی شرق هند را به عنوان نجار زندگی می کرد

Shah Abbas went to the Jewish district incognito.

شاه‌عباس به‌طور ناشناس به محله‌ی یهودیان رفت.


the skull that had remained incognito for decades.

جمجمه‌ای که چندین دهه ناشناخته مانده بود.


پیشنهاد کاربران

هویت واقعی خود را پنهان کردن
in order to observe you have to be incognito

ناشناس

ناشناس
اگه کروم دارید احتمالا new incognito tab رو دیدید.
یعنی ایجاد زبانه ی ناشناسِ جدید

ناشناس , به طور ناشناس

– The skull had remained incognito
– They guessed that the man was a spy incognito
– The prince often travelled incognito
– Movie stars often prefer to travel incognito


کلمات دیگر: