1. a figment of his imagination
ساخته و پرداخته ی تخیل او
2. Doctor, are you suggesting the pain is a figment of my imagination?
[ترجمه ترگمان]دکتر، آیا شما می گویید که درد ناشی از تخیل من است؟
[ترجمه گوگل]دکتر، آیا شما پیشنهاد می کنید که درد مناسبت تخیل من است؟
3. Was it just a figment of my imagination or did I hear John's voice in the other room?
[ترجمه ترگمان]ایا فقط یک خیال بود و من صدای جان را در اتاق دیگر می شنیدم؟
[ترجمه گوگل]آیا این فقط محبت از تخیل من بود یا صدای جان را در اتاق دیگر شنیدم؟
4. The attack wasn't just a figment of my imagination.
[ترجمه ترگمان]حمله فقط توهم و خیال من نبود
[ترجمه گوگل]این حمله نه فقط یک تخیل من بود
5. Neither one was a figment of his imagination.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در خیال و خیال او نبود
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از آن ها فداکاری از تخیل او نبود
6. The ugly rectory is a figment of my imagination, for there was never such a building on Wood Green.
[ترجمه ترگمان]این خانه کشیشی زشت فقط یک خیال خیالی است، چون هیچ وقت چنین ساختمانی در جنگل گرین وود وجود نداشت
[ترجمه گوگل]جادوگری زشتی از تخیل من است؛ زیرا هرگز چنین ساختاری بر روی چوب سبز وجود نداشت
7. The Ghost of Banquo is more than a figment of Macbeth's imagination: it stands in some way in relation to his conscience.
[ترجمه ترگمان]روح بانکو را بیش از یک تصور خیالی بیش از حد تصور \"مکبث\" می داند: آن به طریقی در رابطه با وجدانش قرار دارد
[ترجمه گوگل]Ghost of Banquo بیشتر از یک تخیل از تخیل مکبث است: در رابطه با وجدانش، به نوعی به نظر می رسد
8. The carpet is a figment of the imagination: an oriental pattern of light and shadow projected on the floor.
[ترجمه ترگمان]فرش نوعی تخیل است: یک الگوی شرقی نور و سایه که بر روی زمین ریخته می شود
[ترجمه گوگل]فرش، فانتزی از تخیل است: یک الگوی شرقی از نور و سایه projected بر روی زمین
9. Suddenly, it seemed utterly unbelievable, a mere figment of her dreamlike state.
[ترجمه ترگمان]ناگهان، به نظر باور نکردنی بود، صرفا یک خیال واهی و خیالی بود
[ترجمه گوگل]ناگهان، به نظر می رسید کاملا باور نکردنی بود، صرفا فداکاری دولت رویایی او
10. Is this spider thing a figment of your imagination, too?
[ترجمه ترگمان]آیا این عنکبوت هم جز توهم و خیال تو نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا این عنکبوت نیز از تخیل شماست؟
11. He's a figment, a cipher, jabberwocky.
[ترجمه ترگمان]اون یک توهمه، یک رمز و تخیل
[ترجمه گوگل]او گریستن، رمزنگاری، وحشیانه است
12. It was not a figment of their imagination or a dream or vision.
[ترجمه ترگمان]این یک ساخته شدن از تصور یا رویا یا رویای آن ها نبود
[ترجمه گوگل]این فداکاری از تخیل و یا رویا و بینش آنها نبود
13. What if it's just a figment of our imaginations?
[ترجمه ترگمان]اگه فقط یه خیال و خیال و خیال باشه چی؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد اگر این فقط یک تصور از تصورات ما است؟
14. Yes. You are a figment of the past!
[ترجمه ترگمان]آ ره تو فقط یک وهم و خیال هستی!
[ترجمه گوگل]بله شما فداکاری گذشته است
15. That Sunday is a figment of the world's imagination.
[ترجمه ترگمان]آن روز یکشنبه، فقط یک تصور خیالی است
[ترجمه گوگل]آن یکشنبه محبت به تخیل جهان است