1. Justin held in abhorrence the Gnostic mixing of myths and cults to make an unpalatable bouillabaisse of religions.
[ترجمه ترگمان]ژوستن در نفرت از ترکیب Gnostic از افسانه ها و cults نفرت داشت تا an ناخوشایند ادیان را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]جاستین در مخفی کردن عقیده مخلوط کردن اسطوره ها و فرقه ها، به ایجاد یک نزاع غیرمعمول ادیان ادامه داد
2. In Gnostic tradition, Sophia plays a very active role in our world.
[ترجمه ترگمان]در سنت Gnostic سوفیا نقش بسیار فعالی در جهان بازی می کند
[ترجمه گوگل]در سنت عرفانی، سوفیا نقش بسیار مهمی در دنیای ما ایفا می کند
3. The Neo-Platonic Gnostic school of Alexandria became its centre in the first centuries A. D.
[ترجمه ترگمان]مکتب Neo - of در قرن اول میلادی به مرکز خود تبدیل شد د
[ترجمه گوگل]مدرسه عرفانی نئو-افلاطونی اسکندریه در قرن اول میلادی به عنوان مرکز اصلی آن به حساب می آید
4. The neo - platonic Gnostic school of Alexandria became its centre in the first centuries A . D .
[ترجمه ترگمان]مکتب neo افلاطونی در اسکندریه مرکزی شد که در قرون اول میلادی به مرکز خود تبدیل شد د
[ترجمه گوگل]مدرسه عرفانی نئوتلاسیک اسکندریه در قرن اول میلادی مرکز آن شد د
5. A further example of this is the various gnostic cults (such as Pelagianism) which adopted the personage of Jesus or the concept of a Savior, yet did not adopt the underlying doctrinal elements.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه دیگر از این، مکاتب مختلف gnostic (مانند Pelagianism)است که شخصیت عیسی یا مفهوم یک نجات دهنده را به فرزندی پذیرفت، با این حال، اصول اخلاقی زیربنایی را قبول نکرده است
[ترجمه گوگل]مثال دیگری از این فرقه های عرفانی مختلف (مانند Pelagianism) است که شخصیت عیسای مسیح یا مفهوم نجات دهنده را تصدیق کرد، اما عناصر اساسی پایه را نمی پذیرفت
6. The Gnostics and the Manichaeans also believed in transmigration, but early Christians who adopted Gnostic and Manichaean doctrines were declared heretics by the church.
[ترجمه ترگمان]The و the نیز به transmigration اعتقاد داشتند، ولی مسیحیان اولیه که عقاید Gnostic و Manichaean را پذیرفته بودند، بدعتگذاران را کلیسا اعلام داشتند
[ترجمه گوگل]گنوسی ها و مانیه ها نیز به مهاجرت اعتقاد داشتند، اما مسیحیان اولیه که دکترین عرفانی و مانیه را پذیرفته بودند، توسط کلیسا اعلام شده بودند
7. Gnostic texts concern the fall of man from the divine to the material world.
[ترجمه ترگمان]متون Gnostic مربوط به سقوط انسان از عالم الاهی به دنیای مادی است
[ترجمه گوگل]متون عرفانی مربوط به سقوط انسان از الهی به جهان مادی است
8. Irenaeus strived to obliterate Gnostic ideas and the writings that espoused them.
[ترجمه ترگمان]Irenaeus strived برای نابود کردن ایده ها و نوشته هایی که آن ها را حمایت می کنند، نابود می شود
[ترجمه گوگل]ایرنیوس تلاش کرد تا ایده های عرفانی و نوشته هایی را که آنها را پشتیبانی می کرد، از بین ببرد
9. Another hug antic, gnostic waste of my life.
[ترجمه ترگمان]یک بغل دیگر غریب و عجیب و غریب که زندگی خود را به هدر می دهد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از اتلاف وقت عجیب و غریب زندگی من است
10. In the Gnostic view, the unconscious self of man is consubstantial with the Godhead, but because of a tragic fall it is thrown into a world that is completely alien to its real being.
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه Gnostic، خود ناخودآگاه انسان با the consubstantial، اما به دلیل سقوط غم انگیز آن به دنیایی پرتاب می شود که کاملا با دنیای واقعی اش بیگانه است
[ترجمه گوگل]در دیدگاه عرفانی، انسان ناخودآگاه انسان با خداوند متعال است، اما به دلیل سقوط غم انگیز آن به دنیایی تبدیل شده است که کاملا به موجودیت واقعی آن بیگانه است
11. Gnostic writings repeatedly stress divine revelation and the need for both human effort toward realizing gnosis, as well as the need for corresponding divine grace or angelic help.
[ترجمه ترگمان]نوشته های Gnostic مکررا بر الهام الاهی تاکید می کنند و نیاز به هر دو تلاش انسانی برای تحقق gnosis و نیز نیاز به لطف الهی و یا کمک ملکوتی دارند
[ترجمه گوگل]نوشته های عرفانی مکررا بر معرفت الهی و نیاز هر دو تلاش انسانی برای تحقق عرفان و همچنین نیاز به فضل الهی یا کمک های فرشته ای تأکید دارند
12. Two teachers of Gnostic, heterodox repute, traveled abroad at different times during the middle of the second century AD.
[ترجمه ترگمان]در طول قرن دوم بعد از میلاد دو معلم با نام Gnostic و heterodox به خارج از کشور سفر کردند
[ترجمه گوگل]دو معلم عرفانی، شهرت گرایی، در زمان های مختلف در اواسط قرن دوم میلادی، به خارج از کشور رفتند
13. In Gnostic lore, Sophia was the mother of all angels.
[ترجمه ترگمان]در فرهنگ عامه، سوفیا مادر همه فرشته ها بود
[ترجمه گوگل]در سوابق عرفانی، سوفیا مادر همه فرشتگان بود
14. Gnostic sects are generally monadic - they believe in a singular supreme being.
[ترجمه ترگمان]همه فرقه ها به طور کلی monadic هستند - آن ها به یک موجود عالی اعتقاد دارند
[ترجمه گوگل]فرقه های عرفانی عموما مونادی هستند - آنها به یک عالم عینی اعتقاد دارند