1. Feminism is simply another device to ensnare women.
[ترجمه ترگمان]فمینیسم نیز یک وسیله دیگر برای دام کردن زنان است
[ترجمه گوگل]فمینیسم به سادگی یک دستگاه دیگر برای تسخیر زنان است
2. Spiders ensnare flies and other insects in their webs.
[ترجمه ترگمان]عنکبوت مگس ها و دیگر حشرات را در تار عنکبوتی آن ها گیر می اندازد
[ترجمه گوگل]عنکبوت ها مگس ها و حشرات دیگر را در شبکه های خود می گیرند
3. She refused to let him ensnare her with his charm.
[ترجمه ترگمان]او قبول نکرد که او را با جذابیت خود به دام بیندازد
[ترجمه گوگل]او حاضر نشد او را با جذابیت او ببرد
4. Aphrodite using her power chiefly to ensnare and betray.
[ترجمه ترگمان]Aphrodite از قدرتش بیشتر برای به دام انداختن و خیانت استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]آفرودیت با استفاده از قدرت او به طور عمده به ضرب و شتم و خیانت
5. To catch or ensnare in or as if in a net.
[ترجمه ترگمان]دام گیر کردن یا دام انداختن یا افتادن در تور
[ترجمه گوگل]برای گرفتن یا تسخیر در داخل و یا به عنوان اگر در شبکه
6. To trap or ensnare, as by a stratagem.
[ترجمه ترگمان]به دام یا به دام انداختن، به وسیله یک حیله
[ترجمه گوگل]به دام انداختن یا تسخیر، به عنوان توسط یک هراس
7. Ensnare duration reduced from 15 seconds to 12 seconds.
[ترجمه ترگمان]مدت زمان ensnare از ۱۵ ثانیه تا ۱۲ ثانیه کاهش یافت
[ترجمه گوگل]مدت زمان Ensnare از 15 ثانیه به 12 ثانیه کاهش یافته است
8. I will set free the people that you ensnare like birds.
[ترجمه ترگمان]من مردمی را آزاد خواهم کرد که مثل پرنده ها ensnare
[ترجمه گوگل]من مردم را آزاد می کنم که شما مانند پرندگان تسخیر می کنید
9. Entangling Roots and Ensnare work on Heroes again.
[ترجمه ترگمان]ریشه های entangling و ensnare دوباره روی قهرمانان کار می کنند
[ترجمه گوگل]ریشه های پررنگ و Ensnare کار بر روی قهرمانان دوباره
10. Raider Ensnare lasts 12 seconds, down from 20 seconds, and has a cooldown of 12 seconds, down from 20 seconds.
[ترجمه ترگمان]Raider ensnare ۱۲ ثانیه طول می کشد و از ۲۰ ثانیه تا ۲۰ ثانیه طول می کشد و از ۲۰ ثانیه طول می کشد
[ترجمه گوگل]Raider Ensnare 12 ثانیه، کمتر از 20 ثانیه طول می کشد و دارای 12 ثانیه خنک شدن، از 20 ثانیه است
11. To ensnare or prevail over with trickery.
[ترجمه ترگمان]به دام انداختن یا غلبه بر کلک
[ترجمه گوگل]برای تسخیر یا غلبه بر حیله گری
12. Love doesn't attempt to bind, ensnare, capture.
[ترجمه ترگمان]عشق تلاشی برای پیوند، دام، دام کردن ندارد
[ترجمه گوگل]عشق تلاش نمی کند که باند، تسخیر کند، ضبط کند
13. And there was nothing in his present circumstances likely to ensnare him in sensuality.
[ترجمه ترگمان]و در شرایط فعلی هیچ چیز وجود نداشت که او را به دام شهوت بیندازد
[ترجمه گوگل]و در شرایط فعلی او هیچ چیز را در حساسیت نداشت
14. I can teach you how to bewitch the mind and ensnare the senses.
[ترجمه ترگمان]می توانم به تو یاد بدهم که چطور ذهن را جادو کنی و حواس را به دام بندازی
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما بگویم که چگونه ذهن را تحمل کنید و حواس را بچرخانید