1. to incise a table with design
طرحی را بر میزی حک کردن
2. The design is incised into a metal plate.
[ترجمه ترگمان]طراحی به یک صفحه فلزی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]طراحی به یک صفحه فلزی تزریق می شود
3. The letters were incised in stone.
[ترجمه شیدا] حروف روی سنگ حک شده بودند.
[ترجمه ترگمان]حروف را از سنگ پرت کرده بودند
[ترجمه گوگل]حروف در سنگ بریده شدند
4. His name was incised on the stone.
[ترجمه ترگمان]اسم او دیگر روی سنگ بود
[ترجمه گوگل]نام او بر روی سنگ بریده شد
5. After the surface is polished, a design is incised or painted.
[ترجمه ترگمان]بعد از صیقل دادن سطح، طراحی incised یا نقاشی شده است
[ترجمه گوگل]پس از جلا دادن سطح، یک طراحی برش داده شده یا رنگ آمیزی شده است
6. The deeply incised DE/ED made with a red-hot nail was visible for anyone to see.
[ترجمه ترگمان]به محض دیدن هر کسی که ببیند یک میخ پر از شدت و تصادفات با میخ داغ به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]DE / ED عمیقا برش خورده با یک ناخن قرمز گرم برای هر کسی قابل مشاهده بود
7. Being based on characters which had been designed for incising in stone they were difficult and slow to write.
[ترجمه ترگمان]بر مبنای شخصیت هایی که برای incising در سنگ طراحی شده بودند، نوشتن آن ها دشوار و آهسته بود
[ترجمه گوگل]با توجه به شخصیت هایی که برای سنگ زدن در سنگ طراحی شده بودند، آنها دشوار و آهسته نوشتن بودند
8. Figure out how to incise the charts.
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ را ببینید
[ترجمه گوگل]چگونگی چیدمان نمودار را بیاموزید
9. The pot surface can also be carved, incised and perforated: all three of these techniques involve the removal of clay.
[ترجمه ترگمان]سطح قابلمه نیز می تواند حکاکی، incised و سوراخ دار باشد: هر سه این روش ها شامل حذف خاک رس هستند
[ترجمه گوگل]سطح گلدان نیز می تواند حک شده، برش داده شده و سوراخ شود: تمام این سه تکنیک شامل حذف رس است
10. It has several deep canyons incising into its southern flank, and an old road running within a few miles of it.
[ترجمه ترگمان]چندین دره عمیق عمیق در جناح جنوبی آن وجود دارد و یک جاده قدیمی که در چند مایلی آن می دود
[ترجمه گوگل]چندین کانین عمیق را به سمت جنوب آن متصل می کند و یک جاده قدیمی در عرض چند مایل از آن وجود دارد
11. Its bright green color and incised leaves serve as a most suitable complement to cryptocorynes.
[ترجمه ترگمان]رنگ سبز روشن آن و برگ های incised به عنوان a مکمل برای cryptocorynes عمل می کنند
[ترجمه گوگل]رنگ سبز روشن آن و برگ های بریده شده به عنوان مکمل مناسب برای کریپتوکارین ها عمل می کنند
12. Two square escutcheon plates, each incised with a cross, have been riveted on to the surface above and below the keyhole.
[ترجمه ترگمان]دو بشقاب بزرگ خانوادگی که هر یک از آن ها با صلیب کشیده شده و روی سطح سوراخ سوراخ سوراخ شده بود
[ترجمه گوگل]دو تکه مربع مربع، هر کدام با یک صلیب بریده شده، به سطح بالا و پایین کلید سوراخ تزریق شده اند
13. Now the natural drainage systems are incised 20 feet below the surrounding landscape.
[ترجمه ترگمان]اکنون سیستم های زه کشی طبیعی در حدود ۲۰ فوت پایین تر از چشم انداز اطراف قرار دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر سیستم های زهکشی طبیعی 20 فوت زیر چشم انداز اطراف برش خورده اند
14. I too enlarged the material in Sur Incises, and the work had an immediate impact without my abandoning anything at all.
[ترجمه ترگمان]من نیز مطالب را در صور Incises بزرگ کردم، و کار بدون رها کردن هر چیزی تاثیر فوری داشت
[ترجمه گوگل]من هم این مواد را در Sur Inquises بزرگ کرده ام و کار من تاثیری فوری داشت و هیچ چیز من را رها نکرده بود
15. Use a warm sharp pointed spatula and neatly incise minute line simulation strands of hair.
[ترجمه ترگمان]یک چاقوی تیز و لبه تیز و با دقت به اندازه یک دقیقه از تار مو از مو استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک گرم اسپادان تیز گرم و مرتب سازی بر اساس رشته های شبیه سازی موی موی دقیقه