کلمه جو
صفحه اصلی

glamor


معنی : افسون، جادو، دلیری، فریبندگی، زرق و برق
معانی دیگر : glamour طلسم

انگلیسی به فارسی

( glamour ) طلسم، جادو، فریبندگی، دلیری، افسون، زرقو برق


انگلیسی به انگلیسی

• attractiveness, magnetism, alluring charm; excitement, adventure; magic, enchantment

مترادف و متضاد

افسون (اسم)
bewitchment, fascination, conjuration, spell, charm, enchantment, glamor, incantation, juju

جادو (اسم)
conjuration, weird, talisman, spell, magic, enchantment, glamor, witchery, black magic, incantation, wizard, thaumaturgy, theurgy

دلیری (اسم)
courage, glamor, bravery, valor, spunk, chivalry

فریبندگی (اسم)
fascination, seduction, temptation, charm, glamor, glamour

زرق و برق (اسم)
glamor, luster, splendor, flamboyance, shininess, flamboyancy

جملات نمونه

1. the girls appeared to be under a glamor
چنین به نظر می رسید که دختران طلسم شده اند.

2. Foreign travel has lost its glamor for her.
[ترجمه ترگمان]مسافرت خارجی ثروت خود را از دست داده است
[ترجمه گوگل]سفر خارجی سبکی را برای او از دست داده است

3. Even the glamor is now in the global markets.
[ترجمه ترگمان]حتی جنس قاچاق هم اکنون در بازارهای جهانی است
[ترجمه گوگل]حتی زرق و برق در حال حاضر در بازارهای جهانی است

4. He was totally seduced by the glamor of show business.
[ترجمه ترگمان]او به نحو کامل فریب کار تجارت را فریب داده بود
[ترجمه گوگل]او کاملا توسط زرق و برق از کسب و کار نشان می دهد گمراه شده است

5. Holly was a glamor girl.
[ترجمه گلی افجه] هالی دختری فریبنده بود
[ترجمه ترگمان]هالی یک دختر زرق و برق بود
[ترجمه گوگل]هالی یک دختر زرق و برق بود

6. His performance fully displayed the infinite glamor of Chinese dance.
[ترجمه گلی افجه] اجرای او کاملا افسون بی حد رقص چینی را به نمایش می گذاشت
[ترجمه ترگمان]نمایش او به طور کامل درخشش بی پایان رقص چینی را نشان می داد
[ترجمه گوگل]عملکرد او به طور کامل نشان می دهد زرق و برق نامحدود رقص چینی است

7. The glamor of the East was brought to international prominence by the Russion national school.
[ترجمه ترگمان]شهرت شرق از سوی مدرسه ملی Russion به شهرت بین المللی رسید
[ترجمه گوگل]زرق و برق از شرق توسط مدرسه ملی Russion به برجسته بین المللی به ارمغان آورد

8. What makes television distinctive is its glamor and its reach.
[ترجمه ترگمان]چیزی که تلویزیون را متمایز می کند درخشش و رسیدن آن است
[ترجمه گوگل]آنچه که تلویزیون را متمایز می کند، زرق و برق و دسترسی آن است

9. They pay for glamor magazines that are 90 percent ads.
[ترجمه ترگمان]آن ها هزینه مجلاتی را که ۹۰ درصد آگهی های تبلیغاتی دارند می پردازند
[ترجمه گوگل]آنها برای مجلات زرق و برق که 90 درصد تبلیغات هستند پرداخت می کنند

10. Crystal chandeliers also add a sense of glamor to the room.
[ترجمه ترگمان]کریستال chandeliers همچنین یک حس قاچاق به اتاق اضافه می کند
[ترجمه گوگل]لوسترهای کریستال همچنین به زحمت خیره کننده ای به اتاق اضافه می کنند

11. Its association with the movie industry has given the place a certain glamor.
[ترجمه ترگمان]ارتباط آن با صنعت فیلم، به این مکان یک شی نورانی داده شده است
[ترجمه گوگل]ارتباط آن با صنعت فیلم جالب توجه است

12. They could see how much they enjoyed actually selling and missed its intellectual challenge and glamor.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند ببینند که چقدر از فروش واقعی لذت می برند و چالش فکری و زندگی فکری آن را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند ببینند که چقدر از فروش واقعی لذت می برند و چالش های فکری و زرق و برق آنها را از دست می دهد

13. This years Cannes Film Festival, which ended Sunday, brought plenty of glitz ,[sentence dictionary] glamor and Hollywood moments.
[ترجمه ترگمان]امسال جشنواره فیلم کن که روز یکشنبه به پایان رسید، درخشندگی و زرق و برق زیادی به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]این سال جشنواره فیلم کن، که یکشنبه به پایان رسید، مقدار زیادی از glitz، [dictionary dictionary] زرق و برق و لحظات هالیوود را به ارمغان آورد

14. Since she start college, all of a sudden she's miss glamor.
[ترجمه ترگمان]از انجایی که او کالج را شروع کرده، ناگهان دلش برای او تنگ می شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که او کالج را شروع می کند، همه ناگهان او از دست دادن زرق و برق است

15. Her beauty was never more resplendent than when she cast a parting glamor at the youth.
[ترجمه ترگمان]زیبایی او هرگز درخشان تر از آن نبود که جمال و جلال جوانی را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]زیبایی او هرگز شفاف تر از زمانی بود که او زرق و برق را در جوانان بازی می کرد


کلمات دیگر: