1. the girls appeared to be under a glamor
چنین به نظر می رسید که دختران طلسم شده اند.
2. Foreign travel has lost its glamor for her.
[ترجمه ترگمان]مسافرت خارجی ثروت خود را از دست داده است
[ترجمه گوگل]سفر خارجی سبکی را برای او از دست داده است
3. Even the glamor is now in the global markets.
[ترجمه ترگمان]حتی جنس قاچاق هم اکنون در بازارهای جهانی است
[ترجمه گوگل]حتی زرق و برق در حال حاضر در بازارهای جهانی است
4. He was totally seduced by the glamor of show business.
[ترجمه ترگمان]او به نحو کامل فریب کار تجارت را فریب داده بود
[ترجمه گوگل]او کاملا توسط زرق و برق از کسب و کار نشان می دهد گمراه شده است
5. Holly was a glamor girl.
[ترجمه گلی افجه] هالی دختری فریبنده بود
[ترجمه ترگمان]هالی یک دختر زرق و برق بود
[ترجمه گوگل]هالی یک دختر زرق و برق بود
6. His performance fully displayed the infinite glamor of Chinese dance.
[ترجمه گلی افجه] اجرای او کاملا افسون بی حد رقص چینی را به نمایش می گذاشت
[ترجمه ترگمان]نمایش او به طور کامل درخشش بی پایان رقص چینی را نشان می داد
[ترجمه گوگل]عملکرد او به طور کامل نشان می دهد زرق و برق نامحدود رقص چینی است
7. The glamor of the East was brought to international prominence by the Russion national school.
[ترجمه ترگمان]شهرت شرق از سوی مدرسه ملی Russion به شهرت بین المللی رسید
[ترجمه گوگل]زرق و برق از شرق توسط مدرسه ملی Russion به برجسته بین المللی به ارمغان آورد
8. What makes television distinctive is its glamor and its reach.
[ترجمه ترگمان]چیزی که تلویزیون را متمایز می کند درخشش و رسیدن آن است
[ترجمه گوگل]آنچه که تلویزیون را متمایز می کند، زرق و برق و دسترسی آن است
9. They pay for glamor magazines that are 90 percent ads.
[ترجمه ترگمان]آن ها هزینه مجلاتی را که ۹۰ درصد آگهی های تبلیغاتی دارند می پردازند
[ترجمه گوگل]آنها برای مجلات زرق و برق که 90 درصد تبلیغات هستند پرداخت می کنند
10. Crystal chandeliers also add a sense of glamor to the room.
[ترجمه ترگمان]کریستال chandeliers همچنین یک حس قاچاق به اتاق اضافه می کند
[ترجمه گوگل]لوسترهای کریستال همچنین به زحمت خیره کننده ای به اتاق اضافه می کنند
11. Its association with the movie industry has given the place a certain glamor.
[ترجمه ترگمان]ارتباط آن با صنعت فیلم، به این مکان یک شی نورانی داده شده است
[ترجمه گوگل]ارتباط آن با صنعت فیلم جالب توجه است
12. They could see how much they enjoyed actually selling and missed its intellectual challenge and glamor.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند ببینند که چقدر از فروش واقعی لذت می برند و چالش فکری و زندگی فکری آن را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند ببینند که چقدر از فروش واقعی لذت می برند و چالش های فکری و زرق و برق آنها را از دست می دهد
13. This years Cannes Film Festival, which ended Sunday, brought plenty of glitz ,[sentence dictionary] glamor and Hollywood moments.
[ترجمه ترگمان]امسال جشنواره فیلم کن که روز یکشنبه به پایان رسید، درخشندگی و زرق و برق زیادی به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]این سال جشنواره فیلم کن، که یکشنبه به پایان رسید، مقدار زیادی از glitz، [dictionary dictionary] زرق و برق و لحظات هالیوود را به ارمغان آورد
14. Since she start college, all of a sudden she's miss glamor.
[ترجمه ترگمان]از انجایی که او کالج را شروع کرده، ناگهان دلش برای او تنگ می شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که او کالج را شروع می کند، همه ناگهان او از دست دادن زرق و برق است
15. Her beauty was never more resplendent than when she cast a parting glamor at the youth.
[ترجمه ترگمان]زیبایی او هرگز درخشان تر از آن نبود که جمال و جلال جوانی را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]زیبایی او هرگز شفاف تر از زمانی بود که او زرق و برق را در جوانان بازی می کرد