1. a fist blow
ضربه ی مشت
2. hand over fist
(عامیانه) به آسانی و به مقدار زیاد
3. shake one's fist (at somebody)
(به نشان تهدید) مشت خود را (به سوی کسی) تکان دادن
4. he banged his fist on the table
با مشت محکم بر میز کوبید.
5. he smashed a fist in akbar's face
مشت خود را محکم بر صورت اکبر فرود آورد.
6. i planted a fist in his mouth
یک مشت خواباندم توی دهانش.
7. he pounded with his fist on the table and said, "no, never!"
مشتش را برمیز کوفت و گفت: ((نه،هرگز!))
8. the boxer cocked his fist
مشت زن (به منظور ضربه زدن) مشت خود را به عقب برد.
9. we won hand over fist
به آسانی از آنها بردیم.
10. he hit me with his fist
او با مشت مرا زد.
11. he recoiled under the heavy fist blows
زیر ضربات شدید مشت بر پشت افتاد.
12. the drunken man waved his fist at me
مرد مست مشتش را به سویم تکان داد.
13. the speaker kept thundering his fist on the table
ناطق مرتبا مشت خود را بر میز می کوبید.
14. he pounded the table with his fist
او مشت خود را بر میز کوبید.
15. he struck the table with his fist
بامشت زد به میز
16. he ruled the country with an iron fist
او با مشتی آهنین بر کشور فرمانروایی کرد.
17. nader governed the country with an iron fist
نادر کشور را با مشتی آهنین اداره می کرد.
18. his face was really bunged up in the fist fight
صورتش حسابی در کتک کاری آسیب دید.
19. She held up a clenched fist in defiance.
[ترجمه ترگمان]مشت گره کرده خود را بالا گرفت
[ترجمه گوگل]او یک مشت کلاسیک را در اختلاف نظر قرار داد
20. He struck the hooligan down with his fist.
[ترجمه ترگمان]مشت خود را مشت کرد
[ترجمه گوگل]او دست مریزاد را با مشت زد
21. He hammered at the door with his fist.
[ترجمه ترگمان]با مشت به در کوبید
[ترجمه گوگل]او با دست مشت خود را در درب گذاشت
22. The old man clenched his fist and waved it angrily at us.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد مشتش را مشت کرد و با عصبانیت به ما اشاره کرد
[ترجمه گوگل]پیرمرد مشت خود را خم کرد و آن را به ما عصبانی کرد
23. He whammed his fist against the desk.
[ترجمه ترگمان]مشتش را روی میز کوبید
[ترجمه گوگل]او مشت خود را در برابر میز قرار داد
24. He wiped me with his fist.
[ترجمه ترگمان]او مرا با مشتش پاک کرد
[ترجمه گوگل]او با مشت خود من را پاک کرد
25. He was banging on the door with his fist.
[ترجمه ترگمان]با مشت به در می کوبید
[ترجمه گوگل]او با مشت خود در حال غرق شدن بود
26. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه -farib] امیدواریم بتوانید از دیکشنری انلاین ما بهره ببرید و هر روز پیشرفت کنید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!