کلمه جو
صفحه اصلی

glob


معنی : ذره کوچک، لکه، گلبول، قطره کوچک، کره کوچک
معانی دیگر : قطره ی کوچک، چکه، قطعه ی گرد، تکه، تکه ابر سرگردان در آسمان، لخته، کنجل

انگلیسی به فارسی

ذره کوچک، قطره کوچک، گلبول، کره کوچک، قطره، لکه


کره زمین، ذره کوچک، قطره کوچک، گلبول، کره کوچک، لکه


انگلیسی به انگلیسی

• drop; lump
a glob of liquid or of a soft substance is a small amount of it with a round shape; an informal word.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small drop, ball, or blob; globule.
مشابه: bead, drop

(2) تعریف: a usu. rounded lump, scoop, or mass.

- a glob of ice cream
[ترجمه ترگمان] یک کره از بستنی،
[ترجمه گوگل] گلوله ای از بستنی

مترادف و متضاد

thick lump


Synonyms: batch, blob, chunk, clump, gob, hunk, mass, wad


ذره کوچک (اسم)
ace, glob

لکه (اسم)
blotch, smut, spot, dot, glob, blur, mulct, smudge, freckle, taint, stain, smear, gall, blob, blot, nebula, pip, dirt, dapple, splotch, iron mold, smirch, smooch, soilure

گلبول (اسم)
glob, corpuscle, globule

قطره کوچک (اسم)
glob, droplet

کره کوچک (اسم)
glob, spherule

جملات نمونه

little globs of ink

لکه‌های کوچک جوهر


1. Drains were overflowing, and globs of water clung to everything, but it had stopped raining.
[ترجمه ترگمان]Drains لبریز بود و آب از آب به همه چیز چسبیده بود، اما باران بند آمده بود
[ترجمه گوگل]فاضلابها پر از آب شد و گلولههای آب به همه چیز بستگی داشت، اما باران متوقف شد

2. Down the plughole with it, this little glob of potential life, this putative devourer of the world's resources!
[ترجمه ترگمان]این glob کوچک از حیات بالقوه، این devourer فرضی منابع جهان!
[ترجمه گوگل]با این حال، این کره کوچک از زندگی بالقوه، این نوشیدنی احتمالی منابع جهانی!

3. They rubbed their noses on it so that globs of anthrax green snot hung off it in the morning.
[ترجمه ترگمان]آن ها بینی خود را به آن مالید تا بتواند صبح آن را پر کند و آب از آن بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]آنها بینی خود را بر روی آن مالیدند، به طوری که گوی سبیل سیاه سبیل سیاه آن را صبح زد

4. The rock was coated with globs of the wretched rockweed.
[ترجمه ترگمان]این سنگ آغشته به globs بود که بر روی سنگ تاج گذاری شده بود
[ترجمه گوگل]سنگ با گلوله های سنگین وحشیانه پوشیده شده است

5. Convenient heavy - duty pump dispenses a big glob of product in one easy push.
[ترجمه ترگمان]تزریق پمپ عوارض سنگین در یک فشار آسان، یک کره بزرگ از محصول را توزیع می کند
[ترجمه گوگل]پمپ آسانسور سنگین، یک جفت بزرگ از محصول را در یک فشار آسان طراحی می کند

6. It is about sticky on glob in order to make stick tightly into the web.
[ترجمه ترگمان]در مورد مربای آلو است که به طور محکم به وب می چسبد
[ترجمه گوگل]این در مورد چسبنده بر روی کروم است تا چوب را به صورت محکم به داخل وب بچرخاند

7. It probably feels like a little glob of Jello under your skin.
[ترجمه ترگمان]احتمالا احساس می کنم که یک تکه کوچک زیر پوست تو است
[ترجمه گوگل]احتمالا به نظر می رسد که یک کره ی کوچک Jello زیر پوست شما باشد

8. The glob * (star) matches any character or sequence of characters, including an empty sequence.
[ترجمه ترگمان]The (ستاره)با هر کاراکتر یا توالی حروف، از جمله یک توالی خالی بازی می کند
[ترجمه گوگل]glob * (ستاره) مطابق با هر شخصیت یا دنباله ای از کاراکترها، از جمله یک توالی خالی است

9. Yes, I do. Go to the Glob Hotel or the school night club?
[ترجمه ترگمان] چرا، میدونم برو هتل glob یا کلوب شبانه مدرسه؟
[ترجمه گوگل]بله، من انجام می دهم به هتل Glob یا باشگاه شبانه مدرسه بروید؟

10. What if the ice turns into fire glob of fire in your mouth.
[ترجمه ترگمان]چی میشه اگه یخ تبدیل به یه ذره آتش تو دهنت بشه
[ترجمه گوگل]اگر یخ تبدیل به آتش سوزی آتش در دهان شما شود چه؟

11. Go to Glob Hotel or the school night club?
[ترجمه ترگمان]به هتل glob یا کلوب شبانه مدرسه می رفتی؟
[ترجمه گوگل]به هتل گلوب یا باشگاه شبانه مدرسه بروید؟

12. Any shapes can be applied to this glob by blowing air in.
[ترجمه ترگمان]هر شکلی را می توان با دمیدن هوا در این کره به کار برد
[ترجمه گوگل]هر گونه اشکال را می توان به این glob با استفاده از دمیدن هوا در

13. Attained 65 % market share for glob top epoxy in Hong Kong and the PRC.
[ترجمه ترگمان]attained ۶۵ % سهم بازار برای اپوکسی بالای کره در هنگ کنگ و جمهوری خلق چین را به خود اختصاص داده است
[ترجمه گوگل]سهم بازار 65٪ از اپوکسی های بالای کره در هنگ کنگ و PRC به دست آمد

14. She crammed the meat into her mouth and a glob of blood trickled down the side of her face.
[ترجمه ترگمان]گوشت را در دهانش چپاند و یک تکه از خون از کنار صورتش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]او گوشت را به دهانش چسبیده و یک گلوله خون از طرف چهره اش فرو ریخت

15. He speared the plantain to one side of the pan and ladled in four globs of batter.
[ترجمه ترگمان]the را به یک طرف ماهی تابه فرو کرد و بعد چهار تکه از آن را لوله کرد
[ترجمه گوگل]او یک قاشق غذاخوری را به سمت یک تابه انداخت و در چهار قوطی خمیر مرطوب کرد

Globs of oil floated on the water.

قطعات گرد روغن روی آب شناور بود.


پیشنهاد کاربران

ریز
کوچک


کلمات دیگر: