1. as incisive as a sword's edge
به تیزی لبه ی شمشیر
2. his incisive thought
فکر نافذ او
3. She picked up the gauntlet in her incisive Keynote Address to the Conference.
[ترجمه ترگمان]سخنان نافذ و نافذ خود را به سوی کنفرانس بر زبان آورد
[ترجمه گوگل]او دستنشینی را در سخنرانی کلیدی خود برای کنفرانس به دست آورد
4. Her questions were well-formulated and incisive.
[ترجمه ترگمان]پرسش های او نافذ و نافذ بودند
[ترجمه گوگل]سؤالاتش به خوبی فرموله شده و شدید بود
5. The error was obvious to an incisive mind like his.
[ترجمه ترگمان]خطا در ذهن an مانند او آشکار بود
[ترجمه گوگل]این خطا به یک ذهن تیزهوش مانند او مشهور بود
6. His presentation was clear and incisive.
[ترجمه لیدا] ارائه او واضح و قاطع بود.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او واضح و نافذ بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی او روشن و تند است
7. Its analysis of police culture was certainly incisive and accurate, as can be judged by its wholesale condemnation.
[ترجمه ترگمان]تحلیل آن از فرهنگ پلیس قطعا \"نافذ و دقیق\" بود، که می توان آن را با محکومیت گسترده آن مورد قضاوت قرار داد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل آن از فرهنگ پلیس قطعا شدید و دقیق است، همانطور که می توان با محکومیت عمده فروشی آن قضاوت کرد
8. Everyman wasn't as comprehensive and incisive as it might have been, but it was an intriguing, doleful documentary none the less.
[ترجمه ترگمان]آدمیزاد \" به اندازه کافی جامع و قاطع نبود، اما این مستند یک مستند و doleful بود
[ترجمه گوگل]Everyman همانطور که ممکن بود به عنوان جامع و قطعی نبود، اما این مستند جذاب و جذاب بود
9. Celtic's pressure, though, was more insistent than incisive and the visitors defended comfortably enough.
[ترجمه ترگمان]با این حال، فشار سلتیک (سلتیک)بیش از نافذ سازی بود و بازدیدکنندگان به اندازه کافی از آن ها دفاع کردند
[ترجمه گوگل]با این حال، فشار سلتیک از قحطی قوی تر بود و بازدیدکنندگان به راحتی به اندازه کافی دفاع کردند
10. Her ability to combine ravishing description with incisive analysis was outstanding.
[ترجمه ترگمان]توانایی او در ترکیب شرح دلربا با تجزیه و تحلیل دقیق برجسته بود
[ترجمه گوگل]توانایی او در ترکیب توصیف زرنگ با تجزیه و تحلیل شدید برجسته بود
11. The reason probably is the incisive micro-habitats are appropriate to the acid-producing micro-organism.
[ترجمه ترگمان]دلیل این امر احتمالا micro incisive است که برای میکرو ارگانیسم تولید کننده اسید مناسب هستند
[ترجمه گوگل]دلیل این است که احتمالا زیستگاه های میکروکلیزمی مناسب برای میکرو ارگانیسم تولید اسید هستند
12. With clarity and incisive scholarship, this volume offers a new appreciation of the work of artists from Van Dyck to the Pre-Raphaelites.
[ترجمه ترگمان]این کتاب با استفاده از تحقیقات شفاف و قاطع، قدردانی جدیدی از کار هنرمندان وان Dyck به the پیش از Raphaelites ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]با وضوح و بورس تحصیلی متنوع، این جلسه، قدردانی جدیدی از کار هنرمندان از ون دیک تا پیش رافائل ها را ارائه می دهد
13. This one incisive judgment of river secretary - general, it is wraparound to telling political height.
[ترجمه ترگمان]این یک قضاوت جامع از دبیر کل رودخانه، it است که به ارتفاع سیاسی اشاره کند
[ترجمه گوگل]این یکی از قضاوت های عمیق وزیر امور خارجه رودخانه، این است که به صحبت کردن به ارتفاع سیاسی است
14. He combined curious qualities of naivety with incisive wit and worldly sophistication.
[ترجمه ترگمان]او صفات عجیبی از ساده لوحی با تیزهوشی و پیچیدگی دنیوی ترکیب می کرد
[ترجمه گوگل]او ویژگی های عجیب و غریب نابغه را با پیچیدگی های شدید و پیچیدگی دنیوی ترکیب می کند