1. gluttony is one of the deadly sins
شکم پرستی یکی از هفت گناه کبیره است.
2. Gluttony kill more than the sword.
[ترجمه ترگمان]Gluttony بیشتر از شمشیر کشته میشه
[ترجمه گوگل]زرشکی بیش از شمشیر می کشد
3. They treat Christmas as just another excuse for gluttony.
[ترجمه ترگمان]اونا کریسمس رو به عنوان یه بهانه دیگه برای شکم پرستی درمان میکنن
[ترجمه گوگل]آنها کریسمس را به عنوان یک عذرخواهی دیگر برای شستشو می پردازند
4. A bellyful of gluttony will never study willingly.
[ترجمه ترگمان]یک دنیا شکم پرستی هرگز با میل و رغبت درس نمی خواند
[ترجمه گوگل]شکم پر از خستگی هرگز به دلخوشی نخواهد ماند
5. The seven deadly sins are covetousness, envy, gluttony, lust, pride, anger and sloth.
[ترجمه ترگمان]هفت گناه مرگبار، آزمندی، رشک، شکم پرستی، شهوت، خشم و تنبلی است
[ترجمه گوگل]هفت گناه مرگبار مزخرف، حسادت، سستی، شهوت، غرور، خشم و ترس است
6. The traders performed astonishing feats of gluttony never before seen at Salomon.
[ترجمه ترگمان]کولی ها پیش از آن که به سلیمان نگاه کنند، شاهکارهای حیرت انگیز of را انجام می دادند
[ترجمه گوگل]معامله گران شاهکارهای شگفت انگیزی را که هرگز در سالومون دیده نشدند انجام دادند
7. This one had to die to satisfy my gluttony.
[ترجمه ترگمان] این یکی باید می مرد تا شکم پرستی منو ارضا کنه
[ترجمه گوگل]این یک نفر باید جان خود را برای رفع ناراحتی من بگذراند
8. She has committed several sins, greed and gluttony being high on the list.
[ترجمه ترگمان]او مرتکب چندین گناه، حرص و طمع و شکم پرستی در لیست شده است
[ترجمه گوگل]او مرتکب گناهان متعددی شده است، حرص و طعنه و لجن بیشتر در لیست است
9. His parents evidently did not suffer from drunkenness, gluttony, or excesses of marital discord.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا پدر و مادرش از مستی، شکم پرستی و excesses زناشویی رنج نکشیده بودند
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش آشکارا از مست، ناراحتی یا اضطراب اختلافات زناشویی رنج نبرده اند
10. Profligacy, sloth, licentiousness, gluttony, pride.
[ترجمه ترگمان]profligacy، تنبلی، شکم پرستی و شکم پرستی
[ترجمه گوگل]غفلت، غم و اندوه، غرور، غرور، افتخار
11. Is this disease of gluttony of anorexia of a kind of intermittence?
[ترجمه ترگمان]این بیماری شکم پرستی of از نوع anorexia؟
[ترجمه گوگل]آیا این بیماری ناراحتی ناشی از یک نوع وقفه است؟
12. Dieting is good insofar as it prevents gluttony.
[ترجمه ترگمان]Dieting تا آنجا که مانع از شکم پرستی می شود، خوب است
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی خوب است تا آنجا که مانع از سقط جنین می شود
13. Gluttony kills more than the sword.
[ترجمه ترگمان]Gluttony بیشتر از شمشیر کشته میشه
[ترجمه گوگل]زرشکی بیشتر از شمشیر می کشد
14. There are seven deadly sins Captain. Gluttony Greed Sloth Wrath Pride Lust Envy.
[ترجمه ترگمان]هفت گناه کبیره در کار است، کاپیتان \" طمع \"،\" خشم Pride \"،\" خشم Lust \"
[ترجمه گوگل]هفت گناه مرگبار کاپیتان وجود دارد افتخار لعنتی لعنت گناه پراید عزت حسادت
15. Overcome the gluttony that makes your body denser, gradually simplifying your foods.
[ترجمه ترگمان]غلبه بر the که بدن شما را متراکم تر می کند، به تدریج غذاهای خود را ساده و ساده می کند
[ترجمه گوگل]غلبه بر ناراحتی که بدن شما را تضعیف می کند، به تدریج مواد غذایی شما را ساده تر می کند