کلمه جو
صفحه اصلی

gluttony


معنی : شکم پرستی
معانی دیگر : پرخوری، شکمویی، حرص، شکمبارگی

انگلیسی به فارسی

پرخوری، شکم‌پرستی، شکمویی، حرص، شکمبارگی


سیرابی، شکم پرستی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the habit or an instance of excessive eating and drinking.
مشابه: gourmandism, greed, intemperance, surfeit

- He paid for his gluttony with an added ten pounds.
[ترجمه ترگمان] بهای gluttony را با ده پوند اضافه کرد
[ترجمه گوگل] او برای شستشوی او با ده پوند اضافه پرداخت کرد

• tendency to eat and drink to excess; greediness; voraciousness; insatiable appetite (for work, money, etc.)
gluttony is the habit or act of eating too much; a literary word.

مترادف و متضاد

شکم پرستی (اسم)
edacity, gluttony

جملات نمونه

1. gluttony is one of the deadly sins
شکم پرستی یکی از هفت گناه کبیره است.

2. Gluttony kill more than the sword.
[ترجمه ترگمان]Gluttony بیشتر از شمشیر کشته میشه
[ترجمه گوگل]زرشکی بیش از شمشیر می کشد

3. They treat Christmas as just another excuse for gluttony.
[ترجمه ترگمان]اونا کریسمس رو به عنوان یه بهانه دیگه برای شکم پرستی درمان میکنن
[ترجمه گوگل]آنها کریسمس را به عنوان یک عذرخواهی دیگر برای شستشو می پردازند

4. A bellyful of gluttony will never study willingly.
[ترجمه ترگمان]یک دنیا شکم پرستی هرگز با میل و رغبت درس نمی خواند
[ترجمه گوگل]شکم پر از خستگی هرگز به دلخوشی نخواهد ماند

5. The seven deadly sins are covetousness, envy, gluttony, lust, pride, anger and sloth.
[ترجمه ترگمان]هفت گناه مرگبار، آزمندی، رشک، شکم پرستی، شهوت، خشم و تنبلی است
[ترجمه گوگل]هفت گناه مرگبار مزخرف، حسادت، سستی، شهوت، غرور، خشم و ترس است

6. The traders performed astonishing feats of gluttony never before seen at Salomon.
[ترجمه ترگمان]کولی ها پیش از آن که به سلیمان نگاه کنند، شاهکارهای حیرت انگیز of را انجام می دادند
[ترجمه گوگل]معامله گران شاهکارهای شگفت انگیزی را که هرگز در سالومون دیده نشدند انجام دادند

7. This one had to die to satisfy my gluttony.
[ترجمه ترگمان] این یکی باید می مرد تا شکم پرستی منو ارضا کنه
[ترجمه گوگل]این یک نفر باید جان خود را برای رفع ناراحتی من بگذراند

8. She has committed several sins, greed and gluttony being high on the list.
[ترجمه ترگمان]او مرتکب چندین گناه، حرص و طمع و شکم پرستی در لیست شده است
[ترجمه گوگل]او مرتکب گناهان متعددی شده است، حرص و طعنه و لجن بیشتر در لیست است

9. His parents evidently did not suffer from drunkenness, gluttony, or excesses of marital discord.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا پدر و مادرش از مستی، شکم پرستی و excesses زناشویی رنج نکشیده بودند
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش آشکارا از مست، ناراحتی یا اضطراب اختلافات زناشویی رنج نبرده اند

10. Profligacy, sloth, licentiousness, gluttony, pride.
[ترجمه ترگمان]profligacy، تنبلی، شکم پرستی و شکم پرستی
[ترجمه گوگل]غفلت، غم و اندوه، غرور، غرور، افتخار

11. Is this disease of gluttony of anorexia of a kind of intermittence?
[ترجمه ترگمان]این بیماری شکم پرستی of از نوع anorexia؟
[ترجمه گوگل]آیا این بیماری ناراحتی ناشی از یک نوع وقفه است؟

12. Dieting is good insofar as it prevents gluttony.
[ترجمه ترگمان]Dieting تا آنجا که مانع از شکم پرستی می شود، خوب است
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی خوب است تا آنجا که مانع از سقط جنین می شود

13. Gluttony kills more than the sword.
[ترجمه ترگمان]Gluttony بیشتر از شمشیر کشته میشه
[ترجمه گوگل]زرشکی بیشتر از شمشیر می کشد

14. There are seven deadly sins Captain. Gluttony Greed Sloth Wrath Pride Lust Envy.
[ترجمه ترگمان]هفت گناه کبیره در کار است، کاپیتان \" طمع \"،\" خشم Pride \"،\" خشم Lust \"
[ترجمه گوگل]هفت گناه مرگبار کاپیتان وجود دارد افتخار لعنتی لعنت گناه پراید عزت حسادت

15. Overcome the gluttony that makes your body denser, gradually simplifying your foods.
[ترجمه ترگمان]غلبه بر the که بدن شما را متراکم تر می کند، به تدریج غذاهای خود را ساده و ساده می کند
[ترجمه گوگل]غلبه بر ناراحتی که بدن شما را تضعیف می کند، به تدریج مواد غذایی شما را ساده تر می کند

gluttony is one of the deadly sins.

شکم‌پرستی یکی از هفت گناه کبیره است.


Gluttony kills more than the sword.

شکمبارگی از شمشیر کشنده‌تر است.


پیشنهاد کاربران

به شراب خواری نیز اطلاق می گردد.

شکم بارگی
شکم پرستی

Excessive desire to consume more than that which one requires


کلمات دیگر: