کلمه جو
صفحه اصلی

heteronomy


معنی : پیروی از قانون دیگری
معانی دیگر : انقیاد وپیروی از فرامین وقوانین شخص دیگری

انگلیسی به فارسی

پیروی از قانون دیگری، انقیاد وپیروی از فرامین وقوانین شخص دیگری


ناهمگون، پیروی از قانون دیگری


انگلیسی به انگلیسی

• theory that the will is subject to outside influences (philosophy); quality of having different laws of growth (biology); quality of being subject of the laws of another

مترادف و متضاد

پیروی از قانون دیگری (اسم)
heteronomy

جملات نمونه

1. Kohlberg called heteronomy and autonomy two moral types in moral development. His moral typology was the important development of his late theory.
[ترجمه ترگمان]کولبرگ آن ها را دو نوع اخلاقی در رشد اخلاقی می نامید گونه شناسی اخلاقی او توسعه مهم نظریه دیر او بود
[ترجمه گوگل]کوهلبرگ دو نوع اخلاقی را در توسعه اخلاقی به تناقض و استقلال نامیده است نوع شناسی اخلاقی او پیشرفت مهمی از نظریه اواخر او بود

2. Moral heteronomy provides moral action modes as well as moral evaluation mechanism, while moral autonomy changes extrinsic restraints into subjects′ intrinsic moral needs and pursuit.
[ترجمه ترگمان]heteronomy اخلاقی، حالت های اجرایی اخلاقی و نیز مکانیزم ارزیابی اخلاقی را فراهم می کند، در حالی که استقلال اخلاقی محدودیت های بیرونی را به نیازها و خواسته های معنوی درونی افراد تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]هیکومومی اخلاقی، حالت های رفتاری اخلاقی و مکانیسم ارزیابی اخلاقی را فراهم می کند، در حالی که خودمختاری اخلاقی محدودیت های بیرونی را به نیازهای اخلاقی ذاتی افراد و تعقیب آنها پی می گیرد

3. Thirdly, encouraging kind-hearted religious activities to enhance moral heteronomy and self-actualization.
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، فعالیت های مذهبی خوش قلب را تشویق کنید تا رشد اخلاقی و شکوفایی خود شکوفایی را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]ثالثا، تشویق فعالیت های مذهبی مهربان به منظور ارتقاء اخلاق و خودکفایی

4. In the transformation of individual morality from heteronomy to autonomy, the crux mechanism is role - taking, including perspective - taking and empathy.
[ترجمه ترگمان]در تغییر اخلاق فردی از heteronomy تا استقلال، مکانیسم crux نقش - گرفتن، از جمله ریسک پذیری و همدلی است
[ترجمه گوگل]در تحول اخلاق فردی از ناهمگونی به خودمختاری، مکانیزم قاعده نقش، از جمله چشم انداز و همدلی است

5. A heteronomy strong nonlinear dynamics system was analyzed by using the good properties Che - byshev polynomials.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم دینامیک غیر خطی قوی با استفاده از ویژگی های خوب چند جمله ای های Che - byshev تجزیه و تحلیل شد
[ترجمه گوگل]یک سیستم دینامیکی قوی غیرخطی قوی با استفاده از خواص خوب چندجملهایهای چندبخش مورد بررسی قرار گرفت

6. This article try to put forward a integrative supervisory mechanism which integrate self-discipline and heteronomy, in hope of reconstruction the Accountability of NPO in China.
[ترجمه ترگمان]این مقاله تلاش می کند تا یک مکانیزم نظارتی منسجم را مطرح کند که نظم و انضباط فردی را با امید بازسازی the در چین ادغام می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله سعی دارد یک مکانیزم نظارتی یکپارچه را ارائه دهد که خودپنداره و ناهمگونی را با امید بازسازی حسابدهی NPO در چین ترکیب می کند

7. Leader cadre is clean-fingered act according to fair inside the core that drive force forms is self-discipline and self-discipline, heteronomy, heteronomy is adj and unified.
[ترجمه ترگمان]کادر رهبر براساس منصفانه بودن در هسته ایی که شکل نیروی محرک و خود - انضباطی، heteronomy، heteronomy و unified است، عمل می کند
[ترجمه گوگل]کادر رهبر عمل صحیح پاکیزگی است که بر اساس عادلانه درون هسته ای که شکل های نیرویی را شکل می دهد، خود رشته ای است و نظم انسانی، همبستگی، همبستگی و همبستگی است

8. The action course of the moral-internalization law embodies the unity of heteronomy and autonomy, the unity of passivity and activity as well as experience a series of phases?
[ترجمه ترگمان]دوره عملی قانون درونی سازی شامل اتحاد استقلال و استقلال، اتحاد of و فعالیت و همچنین تجربه یک سری از فازها است؟
[ترجمه گوگل]دوره عملی قانون اخلاق درونی سازی، اتحاد یکپارچگی و استقلال، اتحاد انسجام و فعالیت و همچنین تجربه یک سری مراحل را شامل می شود؟

9. Moral need, which is unique to humanity, is indeed one of the fundamental human needs and the ground for the change from moral heteronomy to moral autonomy.
[ترجمه ترگمان]نیاز اخلاقی، که برای بشریت منحصر به فرد است، در حقیقت یکی از نیازهای اساسی بشر و زمین برای تغییر از اصول اخلاقی به استقلال اخلاقی است
[ترجمه گوگل]نیاز اخلاقی، که منحصر به انسانیت است، در واقع یکی از نیازهای اساسی بشر و زمین برای تغییر از دگرگونی اخلاقی به استقلال اخلاقی است

10. At last points out that only combine them organically of self-discipline and heteronomy can play double effection.
[ترجمه ترگمان]در نهایت اشاره شد که تنها آن ها را به صورت ارگانیک ترکیب می کند و heteronomy می تواند دو برابر بازی کند
[ترجمه گوگل]در نهایت اشاره می کند که تنها آنها را به صورت ارگانیک از خود رشته ای ترکیب می کند و ناهمسانی می تواند دوبار عمل کند

11. Everybody must follow the regulations at every turn and for everything. Make self-discipline from heteronomy .
[ترجمه ترگمان]همه باید در هر نوبت و برای هر کاری از مقررات پیروی کنند خود را از heteronomy حفظ کنید
[ترجمه گوگل]همه باید در هر نوبت و برای هر چیزی قوانین را دنبال کنند خودشناسی را از دگرگونی بسازید

12. The paper first analyses the practical significance of moral evaluations and holds that the moral evaluation is the unification of heteronomy and autonomy.
[ترجمه ترگمان]این مقاله ابتدا اهمیت عملی ارزیابی های اخلاقی را تجزیه و تحلیل می کند و نشان می دهد که ارزیابی اخلاقی یک سان سازی استقلال و استقلال است
[ترجمه گوگل]مقاله ابتدا اهمیت عملی ارزیابی های اخلاقی را تحلیل می کند و معتقد است که ارزیابی اخلاقی، متحد شدن هنجار و استقلال است

13. But the credit is one system, is one kind of people the economic relationships objective reflection which forms in the market economy activity, is the heteronomy .
[ترجمه ترگمان]اما اعتبار یک سیستم است، یک نوع از افراد، روابط اقتصادی که در فعالیت اقتصادی بازار شکل می گیرد، the است
[ترجمه گوگل]اما اعتبار یک سیستم است، یک نوع از افراد بازتاب عینی عقیده های اقتصادی است که در فعالیت اقتصادی بازار شکل می گیرد، این همدلی است

14. This thesis takes the combination of "the autonomy" theory and "the heteronomy" theory as its main thread with due attention to the analysis of the literature history viewpoint of Russia Formalism.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه ترکیبی از \"استقلال\" و نظریه \"heteronomy\" را به عنوان رشته اصلی خود با توجه به تجزیه و تحلیل دیدگاه تاریخچه ادبیات روسیه Formalism مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این پایان نامه ترکیبی از تئوری خودمختاری و تئوری نگرش را به عنوان موضوع اصلی خود با توجه به تحلیلی از دیدگاه تاریخ ادبی فرانسوی روسیه می گیرد

پیشنهاد کاربران

اصول اخلاقی

ناهنجاری

دیگرآیینی ( در برابر خودآیینی )

heteronomy ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: دگرپیروی
تعریف: سطحی از تحول یافتگی که در آن کودک در ارزیابی و تنظیم رفتار، ناتوان و از جهت قضاوت اخلاقی وابسته است


کلمات دیگر: