1. Such a strict law is not easily enforceable.
[ترجمه ترگمان]چنین قانون سختگیرانه به آسانی قابل اجرا نیست
[ترجمه گوگل]چنین قانون سختگیرانه ای قابل اجرا نیست
2. A gambling debt is not legally enforceable.
[ترجمه ترگمان]بدهی قمار از نظر قانونی قابل اجرا نیست
[ترجمه گوگل]بدهی قمار قانونی قابل اجرا نیست
3. The recommendations are not legally enforceable .
[ترجمه ترگمان]این توصیه ها به طور قانونی لازم الاجرا نیستند
[ترجمه گوگل]توصیه های قانونی قابل اجرا نیستند
4. But the agreements were not enforceable, or at any rate were not enforced.
[ترجمه ترگمان]اما این توافق های قابل اجرا نبودند و یا در هیچ کدام از آن ها اجرا نشد
[ترجمه گوگل]اما توافقنامه ها قابل اجرا نبودند و یا به هیچ وجه اجرا نشدند
5. A warranty agreement is legally enforceable because it's an essential part of the contract between you and the supplier.
[ترجمه ترگمان]یک قرارداد ضمانت به طور قانونی لازم الاجرا است زیرا بخش مهمی از قرارداد بین شما و تامین کننده می باشد
[ترجمه گوگل]توافقنامه تضمین قانونی قابل اجرا است زیرا بخش مهمی از قرارداد بین شما و عرضه کننده است
6. Covenants in a lease are enforceable as part of the contract between the landlord and tenant.
[ترجمه ترگمان]covenants در یک اجاره نامه، به عنوان بخشی از قرارداد بین the و tenant
[ترجمه گوگل]میثاق در اجاره نامه به عنوان بخشی از قرارداد بین صاحبخانه و مستاجر قابل اجرا است
7. Labour would insist on legally enforceable democracy in a union's internal affairs.
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر به طور قانونی بر دموکراسی در امور داخلی اتحادیه اصرار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]کار بر دموکراسی قانونی قابل اجرا در امور داخلی اتحادیه اصرار دارد
8. A code of practice is not legally enforceable, like a statutory instrument, for example.
[ترجمه ترگمان]یک کد از عمل به طور قانونی قابل اجرا نیست، مانند یک ابزار قانونی، برای مثال
[ترجمه گوگل]یک کد از عمل به طور قانونی قابل اجرا نیست، مانند یک ابزار قانونی، به عنوان مثال
9. It could become enforceable in a court of law.
[ترجمه ترگمان]این قانون می توانست در یک دادگاه قانونی قابل اجرا باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند در دادگاه قانون قابل اجرا باشد
10. For example, legally enforceable rules need to be applied to crops such as genetically altered, frost-resistant potatoes.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، قوانین legally قانونی باید برای محصولاتی چون تغییر ژنتیکی، سیب زمینی مقاوم در برابر یخ استفاده شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، قوانین قانونی قابل اجرا باید به محصولاتی مانند سیب زمینی مقاوم در برابر یخ زدگی تغییری داده شود
11. They are, therefore, enforceable in exactly the same way as treaty provisions.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آن ها دقیقا به همان شکل مقررات قرارداد قابل اجرا هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین، آنها باید دقیقا همانند مقررات مربوط به معاهده، قابل اجرا باشند
12. Sections 2-3 are expressly restricted to legally enforceable liabilities.
[ترجمه ترگمان]بخش های ۲ - ۲ به طور صریح محدود به تعهدات قانونی هستند
[ترجمه گوگل]بخش های 3-2 به طور مشخص به تعهدات قانونی قابل اجرا محدود می شوند
13. This agreement shall remain enforceable throughout the period of Associate's certification.
[ترجمه ترگمان]این توافق نامه باید در طول دوره صدور گواهی نامه، لازم الاجرا باقی بماند
[ترجمه گوگل]این توافقنامه در طول دوره صدور گواهینامه Associate قابل اجرا خواهد بود
14. This Human Rights Act is enforceable in the ordinary courts.
[ترجمه ترگمان]این قانون حقوق بشر در دادگاه های معمولی قابل اجرا است
[ترجمه گوگل]این قانون حقوق بشر در دادگاه های عادی اجرا می شود
15. Such an agreement would not, of course, be legally enforceable.
[ترجمه ترگمان]چنین قراردادی، البته، به طور قانونی لازم الاجرا نخواهد بود
[ترجمه گوگل]البته چنین توافقی نمی تواند قانونی قابل اجرا باشد