1. to launch a plane by catapult
هواپیما را با منجنیق پرتاب کردن
2. The boy surrendered the catapult to the teacher.
[ترجمه ترگمان]پسر منجنیق را به طرف معلم تسلیم کرد
[ترجمه گوگل]پسر این تپه را به معلم تسلیم کرد
3. On that type of aircraft carrier, a catapult was used to help launch aircraft.
[ترجمه ترگمان]در آن نوع از ناو هواپیمابر، یک تیرکمان برای کمک به پرتاب هواپیما مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در این نوع هواپیمای بدون سرنشین، برای کمک به پرتاب هواپیما، یک اسکله استفاده شد
4. With her catapult and her shop lifting, Jake causes chaos.
[ترجمه ترگمان]با تیرکمان و her که داره بلند میشه، \"جیک\" باعث هرج و مرج میشه
[ترجمه گوگل]جیک با چرخش و مغازه او بلند می شود و موجب هرج و مرج می شود
5. The catapult breaks throwing boiling Hot Pot gloop everywhere.
[ترجمه ترگمان]The را به جوش می آورد و همه جا را پر می کند
[ترجمه گوگل]گدازه ای که در همه جا شکسته می شود، جارو می کند
6. Challenges can catapult a child into new maturity.
[ترجمه ترگمان]چالش ها می توانند کودک را به بلوغ جدید سوق دهند
[ترجمه گوگل]چالش ها می توانند یک کودک را به بلوغ جدید برساند
7. While working on the catapult Endill started to keep a diary.
[ترجمه ترگمان]در حالی که روی تیرکمان کار می کرد، شروع به نگه داشتن دفتر خاطراتش کرد
[ترجمه گوگل]اندییل در حال کار بر روی سیلندر بود که خاطرات خود را حفظ کرد
8. He unscrewed the catapult piece by piece feeling depressed.
[ترجمه ترگمان]با احساس ناراحتی تکه catapult را باز کرد
[ترجمه گوگل]او قطعه قطعه قطعه قطعه شده توسط قطعه احساس افسرده است
9. After collecting all kinds of material the catapult began to take shape.
[ترجمه ترگمان]بعد از جمع آوری انواع مواد تیرکمان، شروع به شکل گرفتن کرد
[ترجمه گوگل]پس از جمع آوری انواع مواد، سد انفجاری شروع به شکل گرفت
10. The Defence budget would stand buying another catapult tomorrow; my crossbow would just have to wait another week or so.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار بود یک هفته دیگر هم صبر کنم کمان my باید یک هفته دیگر هم صبر کند
[ترجمه گوگل]بودجه دفاع فردا برای خرید یک قطب دیگر آماده خواهد شد؛ کابوس من فقط باید یک هفته دیگر صبر کند
11. Once deployed, the Hot Pot catapult can not be moved.
[ترجمه ترگمان]پس از استقرار، موشک با گلدان گرم ممکن نیست جابجا شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که مستقر شد، آبشار هات پات را نمی توان منتقل کرد
12. This would show how well the catapult worked and if they had to make any adjustments in their aim.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که تیرکمان چقدر خوب کار می کند و اگر آن ها باید هر گونه تنظیمات در هدفشان را انجام دهند
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که چطور راندمان کار می کرد و اگر آنها مجبور به انجام هرگونه تغییر در هدف باشند
13. My combat jacket, knife, bags, catapult and other equipment I took down to the kitchen with me.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار، چاقو، کیسه و تجهیزات دیگر، با من به آشپزخانه رفتم
[ترجمه گوگل]جعبه مبارزه ی من، چاقو، کیسه، اسکله و تجهیزات دیگر من با آشپزخانه کنار خودم رفتم
14. This ensures proper steam settings for the catapult and sufficient flying speed.
[ترجمه ترگمان]این کار تنظیمات مناسب بخار برای تیرکمان و سرعت پرواز کافی را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]این باعث تنظیم پارامترهای مناسب بخار و سرعت پرواز کافی می شود
15. It didn't take long for some bright spark to try out the Doom Diver Catapult in a battle.
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی طول نکشید که یک جرقه درخشان برای پیدا کردن the دایور در یک نبرد ادامه پیدا کند
[ترجمه گوگل]مدت طولانی برای جرقه ای روشن برای آزمایش Catastrophe Doom Diver در یک جنگ نبرد