کلمه جو
صفحه اصلی

causeless


معنی : بی سبب، بی هدف
معانی دیگر : بی سبب، بی هدف

انگلیسی به فارسی

بی‌سبب، بی‌هدف


بی ادعا، بی سبب، بی هدف


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of cause.

• lacking a cause

مترادف و متضاد

بی سبب (صفت)
causeless, uncaused

بی هدف (صفت)
causeless

جملات نمونه

1. This does not make the picture causeless.
[ترجمه ترگمان]این به هیچ وجه باعث ترس و هراسی نیست
[ترجمه گوگل]این تصور نادرست را ایجاد نمی کند

2. And yet by His causeless mercy one can have suitable senses to hear Him or to speak to Him.
[ترجمه ترگمان]و با این حال، با رحم و شفقت His، آدم می تواند احساسات مناسبی برای شنیدن حرف او یا صحبت با او داشته باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، با رحمت نافرجام او می تواند حس مناسب برای شنیدن او یا صحبت با او داشته باشد

3. In a paper written a year ago, Mr Hall described such apparently "causeless" recessions as perplexing.
[ترجمه ترگمان]در مقاله ای که یک سال پیش نوشته شده بود، آقای هال آن را \"causeless\" و گیج کننده توصیف کرد
[ترجمه گوگل]در یک مقاله که یک سال پیش نوشته شده، آقای هال چنین رکود ظاهرا 'غیرقابل قبول' را توصیف کرد

4. Q: This does not make the picture causeless.
[ترجمه ترگمان]سوال: این باعث ترس و هراسی نیست
[ترجمه گوگل]Q این تصورات را انجام نمی دهد

5. Q. : What should I do to discover causeless love and limitless joy?
[ترجمه ترگمان]سوال: من چه کاری باید برای کشف عشق بی حد و حصر و شادی بی حد و حصر انجام دهم؟
[ترجمه گوگل]سئوال: چه باید بکنم تا عشق و دلسوزانه و لذت بی حد و حصر را پیدا کنم؟

6. By the causeless mercy of the Spiritual Master all things are possible.
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که همه چیز ممکن است
[ترجمه گوگل]با رحمت غریزی از استاد روحانی، همه چیز ممکن است

7. A causeless event or thing, we cannot think of any more than we can of a stick with only one end.
[ترجمه ترگمان]یک اتفاق یا چیز بی causeless، ما نمی توانیم به چیزی بیش از یک تکه چوب در یک طرف فکر کنیم
[ترجمه گوگل]یک رویداد غیرمستقیم یا چیزی، ما نمی توانیم بیش از آنچه که می توانیم از یک چوب با یک انتها داشته باشیم، فکر نمی کنیم

8. He had been trying to fancy them causeless, but could not.
[ترجمه ترگمان]سعی کرده بود آن ها را بی دلیل تصور کند، اما نمی توانست
[ترجمه گوگل]او سعی کرده است که آنها را بی ادعا فریب دهد، اما نمی تواند

9. Q : A causeless world is entirely beyond my control.
[ترجمه ترگمان]سوال: یک دنیای بی دلیل، کاملا فراتر از کنترل من است
[ترجمه گوگل]Q یک جهان غیرمستقیم کاملا فراتر از کنترل من است

10. That is the way to get this causeless love and limitless joy.
[ترجمه ترگمان]این تنها راه برای بدست آوردن این عشق و لذت بی حد است
[ترجمه گوگل]این راهی است که این عشق غیرمستقیم و شادی بی حد و حصر را بدست آورید

11. It is the causeless mercy of the Supreme Lord that He always tries to bring us back home, back to Godhead.
[ترجمه ترگمان]این لطف بی پایان لرد عالی است که همیشه سعی می کند ما را به خانه باز گرداند، به Godhead
[ترجمه گوگل]این رحمت غیرمنتظره پروردگارت است که همیشه سعی می کند ما را به خانه بازگرداند، به خداوند بازگردد

12. Through each experience in life we can realize Oneness Consciousness in its background and open to peace, love and causeless joy.
[ترجمه ترگمان]ما از طریق هر تجربه در زندگی می توانیم هشیاری Oneness را در زمینه خود درک کنیم و برای صلح، عشق و شادی بی حد و حصر پذیرا شویم
[ترجمه گوگل]از طریق هر تجربه زندگی ما می توانیم آگاهی یگانه را در پس زمینه خود درک کنیم و برای صلح، عشق و شادی بی پروا باز کنیم

13. Pro 26:2 As the bird by wandering, as the swallow by flying, so the curse causeless shall not come.
[ترجمه ترگمان]Pro ۲۶: ۲ به عنوان یک پرنده، مانند پرستو که در پرواز است، پس نفرین بر نخواهد آمد
[ترجمه گوگل]Pro 26 2 به عنوان پرنده با سرگردان، به عنوان پرستو به پرواز، بنابراین غرامت لعنتی نمی آید

14. Such is the power of a single prayer in desperation - and such is the benediction moon of Krsna's causeless mercy.
[ترجمه ترگمان]این قدرت یک دعای ساده در نومیدی است - و این ماه دعای خیر of بی حد و حصر Krsna است
[ترجمه گوگل]چنین قدرت یک نماز واحد در ناامیدی است - و این همان ماه مبارک رحمت کافر است


کلمات دیگر: