1. a herald with a sonorous voice
جارچی با صدای پر طنین
2. mercury was the herald of gods
مرکوری پیک خدایان بود.
3. her invention was the herald of a new age
اختراع او مبشر عصر جدیدی بود.
4. In England the cuckoo is the herald of spring.
[ترجمه ترگمان]در انگلستان، فاخته نوای بهاری است
[ترجمه گوگل]در انگلستان، کوسه نامزد بهار است
5. I welcome the report as a herald of more freedom, not less.
[ترجمه ترگمان]من از این گزارش به عنوان منادی آزادی بیشتر استقبال می کنم، نه کم تر
[ترجمه گوگل]من این گزارش را به عنوان یک سرود آزادی بیشتر، نه کمتر می پذیرم
6. The coming year may herald a change in strategy for major publishers.
[ترجمه ترگمان]سال آینده ممکن است نشانه ای از تغییر استراتژی برای ناشران بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]سال آینده می تواند تغییر در استراتژی ناشران عمده را بیان کند
7. The first buds herald spring.
[ترجمه ترگمان]اولین جوانه، بهار است
[ترجمه گوگل]جوانه های اول بهار بهاری
8. The cuckoo is the herald of spring.
[ترجمه ترگمان]فاخته زمینی، قاصد بهار است
[ترجمه گوگل]کوسه ها سرود بهار است
9. Henry despatched his royal herald, Rouge Croix, in return.
[ترجمه ترگمان]هنری، قاصد سلطنتی خود را به مهمانخانه صلیب سرخ فرستاد
[ترجمه گوگل]هنری پادشاه پادشاه خود را، روژ کرویس، در عوض فرستاد
10. Sunday's papers, including the Sunday Herald, reported that an unidentified man was still being questioned in connection with Puddephat's murder.
[ترجمه ترگمان]روزنامه های یکشنبه، از جمله روزنامه ساندی هرالد، گزارش دادند که یک مرد ناشناس هنوز در رابطه با قتل Puddephat مورد بازجویی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مقالات روز یکشنبه، از جمله یکشنبه هرالد، گزارش دادند که یک مرد ناشناخته هنوز در ارتباط با قتل پوودفات مورد سوال قرار گرفته است
11. Pale lemon primroses and polyanthus in paint-box colours herald in spring joyfully.
[ترجمه ترگمان]گل های لیمو کمرنگ و polyanthus در رنگ های paint، در بهار با شادی به سر می برند
[ترجمه گوگل]پریموس های لیمو خالص و Polyanthus در رنگ های رنگی رنگ سرود در بهار لذت بخش است
12. The Herald file on Hugh Puddephat contained only two more cuttings, both considerably older than those connected with the inquest.
[ترجمه ترگمان]پرونده هرالد در مورد هیو Puddephat تنها شامل دو برش دیگر بود که هر دو به طور قابل ملاحظه ای از کسانی که با تحقیق مرتبط بودند، مسن تر بودند
[ترجمه گوگل]پرونده هرالد در هیو پودفات تنها دو قلمه دارد که هر دو به طور قابل توجهی بزرگتر از موارد مرتبط با تحقیق است
13. According to the International Herald Tribune of June 11 the tribal separatist movement there had killed an estimated 000 people since 197
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش اینترنشنال هرالد تریبیون در روز ۱۱ ژوئن، جنبش جدایی طلبانه قبیله ای، از سال ۱۹۷ نفر را کشته بود
[ترجمه گوگل]براساس گزارش هرالد تریبون بین المللی در 11 ژوئن، جنبش جدایی طلبان قبیله ای از سال 1977 به حدود 000 نفر را کشته است
14. The editors and staff at the Grand Forks Herald would have us believe that they objectively report the news.
[ترجمه ترگمان]سردبیران و کارمندان در گرند فورکس هرالد ممکن است باور کنند که آن ها به طور عینی اخبار را گزارش می دهند
[ترجمه گوگل]سردبیران و کارکنان در Grand Forks Herald ما را باور خواهند کرد که آنها به طور عینی اخبار را گزارش می دهند
15. The result could herald the revival of the dormant kit car industry.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه می تواند نشانه ای از احیای صنعت خودروی کیت راکد باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه می تواند احیای صنعت ماشین کیت خاموش باشد