1. then the pagans accepted his godhood
سپس کفار،خدایی او را قبول کردند.
2. As one ascends on their journey to Godhood, the body contains less and less matter and more and more energy (light) and requires less matter type food.
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از آن ها به سفر خود به Godhood بالا می رود، بدن شامل ماده کم تر و کم تر و انرژی بیشتری (نور)می شود و نیاز به نوع غذای کم تر دارد
[ترجمه گوگل]همانطور که فرد در سفر خود به خدای خود می کشد، بدن حاوی مواد کمتری و کمتری است و بیشتر و بیشتر انرژی (نور) دارد و نیاز به مواد غذایی کمتری دارد
3. Godhood is irresistible. The hemorrhaging expense of yet another hero will not keep us away.
[ترجمه ترگمان]Godhood غیرقابل مقاومت است این خونریزی هنوز باعث میشه یه قهرمان دیگه ما رو از خودش دور نگه داره
[ترجمه گوگل]خدایی غیر قابل مقاومت است هزینه خرخر کننده ی یک قهرمان دیگر، ما را از بین نمی برد
4. Falun Dafa followers as well as the public should be alert to what "master Li" had said-"Godhood isn't far away".
[ترجمه ترگمان]فالون دافا و مردم، همچنین مردم باید نسبت به آنچه که \"ارباب لی\" گفته بود، آگاه باشند - \" Godhood خیلی دور نیست \"
[ترجمه گوگل]پیروان فالون دافا و همچنین مردم باید به آنچه استاد لی گفته شده است هشدار می دهد - 'تولد دور نیست'
5. His inability to claim his godhood comes from not knowing that he is the champion of his own cause.
[ترجمه ترگمان]عدم توانایی او در ادعای his از عدم اطلاع از اینکه او قهرمان آرمان خودش است، ناشی می شود
[ترجمه گوگل]ناتوانی او در ادای احترام به خداوند ناشی از عدم شناخت او از قهرمانی خود است
6. The Reptilian folks that became Earth's gods intentionally to this day insert these very bad teachings, to keep you away from the journey to Godhood.
[ترجمه ترگمان]مردم reptilian که به صورت عمدی به خدایان زمین تبدیل شدند، این آموزه های بسیار بد را وارد کردند تا شما را از سفر به Godhood دور نگه دارند
[ترجمه گوگل]مردم خزنده ای که خدایان خدایان به طور عمدی به این روز اعتراف می کنند، این آموزه های بسیار بد را وارد می کنند تا شما را از سفر به خدایی دور کنند
7. But in Commentary on Iqing, the "divinity" is pulled down from altar and gradually closes to being "saint" on the descending way of godhood.
[ترجمه ترگمان]اما در تفسیر \"Iqing\"، \"الوهیت\" از محراب پایین کشیده می شود و به تدریج به \"قدیس\" در مسیر نزولی of بسته می شود
[ترجمه گوگل]اما در تفسیر اکتین، 'الوهیت' از محراب کشیده می شود و به تدریج به 'سنت' در راه نزول خدایی بستگی دارد
8. As children idolize those who can do what they cannot do, your society clearly demonstrates this same method of creating godhood.
[ترجمه ترگمان]به عنوان کودکانی که می توانند کاری را انجام دهند که نمی توانند انجام دهند، جامعه شما به روشنی این روش را برای ایجاد godhood نشان می دهد
[ترجمه گوگل]همانطور که بچه ها از کسانی که می توانند کاری را که نمیتوانند انجام دهند، بت پرستی می کنند، جامعه شما به روشنی این روش ایجاد خدایی را نشان می دهد
9. Every village and town had its own Ch'eng-Huang, most often a local dignitary or important person who had died and been promoted to godhood.
[ترجمه ترگمان]هر روستا و شهر خاص خود eng - هوانگ است که اغلب یکی از مقامات محلی یا فردی مهم است که درگذشته است و به godhood ارتقا یافته است
[ترجمه گوگل]هر روستا و شهر دارای Ch'eng-Huang خود بود، اغلب یک شخص محترم یا مهم محلی بود که فوت کرده و به خدایان ارتقا یافته است
10. The Realizer. Entertain no imaginations whatever, for the thing is a no-thing. Knowing this then is Human Godhood.
[ترجمه ترگمان]\"The\" سرگرمی هر چیزی رو تصور کن، چون اون چیز یه چیز مهم نیست دونستن این قضیه، انسان Godhood - ه
[ترجمه گوگل]Realizer هیچ چیز تصور نکنید، زیرا چیزی چیزی نیست دانستن این است که خداحافظی انسانی است
11. This is their opportunity to experience their growing in Godhood in a beautiful new place.
[ترجمه ترگمان]این فرصت آن ها برای تجربه رشد در Godhood در یک مکان زیبای جدید است
[ترجمه گوگل]این فرصتی است که آنها را در جایگاه زیبای جدید در خدای خود تجربه می کنند
12. Confronting sin, Arthur struggles against the conflict of humanity and godhood, and finally comes to confess his sin and repent in the call of God's grace, hence attaining atonement in his death.
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با گناه، آرتور بر ضد جنگ بشریت و godhood می جنگد، و در نهایت نزد خود اعتراف می کند که گناه خود را اعتراف کرده و در فراخوان خداوند توبه کرده و در نتیجه به کفاره پس از مرگ خود دست یافته است
[ترجمه گوگل]آرتور در مقابله با گناه، در برابر درگیری های بشریت و خدایی مبارزه می کند و در نهایت اعتراف می کند که گناهانش و به لطف فضل خدا توبه می کند و بدین ترتیب رسیدن به رستگاری در مرگ او است
13. The first chapter makes an analysis of the solar culture about the original godhood of Hsi Wang Mu, which put special emphasis on "Hsi Wu".
[ترجمه ترگمان]فصل اول باعث تجزیه و تحلیل فرهنگ خورشیدی در مورد the اصلی of وانگ مو می شود که تاکید ویژه ای بر \"Hsi وو\" دارد
[ترجمه گوگل]فصل اول تجزیه و تحلیل فرهنگ خورشیدی در مورد خدای اصلی Hsi Wang Mu، که تاکید ویژه ای بر 'Hsi Wu' دارد، انجام می شود