کلمه جو
صفحه اصلی

glasses


معنی : عینک
معانی دیگر : عینک

انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: a shortened form of "eyeglasses."

• spectacles, set of lenses attached to a frame and used improve vision, eyeglasses

مترادف و متضاد

عینک (اسم)
specs, eyeglasses, glasses, spectacles, lorgnette, pince-nez

object worn to correct vision


Synonyms: bifocals, blinkers, cheaters, contact lenses, eyeglasses, four eyes, frames, goggles, lorgnette, pince-nez, rims, shades, specs, spectacles, trifocals


جملات نمونه

1. glasses can improve one's vision
عینک می تواند بینایی شخص را بهتر کند.

2. dark glasses
عینک تیره

3. granny glasses
عینک مدل قدیمی

4. prescription glasses
عینک طبی

5. distance glasses
عینک صحرایی،عینک دورنما

6. the new glasses will correct your eyesight
عینک های جدید دید چشمت را بهتر خواهد کرد.

7. through rose-colored glasses
(به ویژه افراط آمیز) با خوش بینی

8. a pair of glasses with gold rims
عینک قاب طلایی

9. pari cleaned the glasses until they started to shine
پری شیشه ها را آنقدر پاک کرد که برق می زدند.

10. she put her glasses on the table
او عینک خود را روی میز گذاشت.

11. workers wear protective glasses
کارگران عینک های ایمنی می زنند.

12. abbas was wearing dark glasses
عباس عینک تیره زده بود.

13. in the bathroom my glasses steamed up
در حمام عینک من تار شد.

14. we hid the teacher's glasses for a lark
به شوخی عینک معلم را قایم کردیم.

15. i am looking for my glasses
دارم دنبال عینکم می گردم.

16. i am lost without my glasses
بدون عینک من بیچاره ام.

17. i can't see without my glasses
بدون عینک نمی توانم ببینم.

18. i bought a new pair of glasses
یک عینک تازه خریدم.

19. she emptied the bottle into the glasses
او (محتوای) بطری را در لیوان ها خالی کرد.

20. the thick lenses of my father's glasses
مرجوهای (شیشه های) ضخیم عینک پدرم

21. my sentimental attachement to my dead father's glasses
دلبستگی عاطفی من به عینک پدر مرحومم

22. sherry bought a sparkling set of dinner glasses
شری یک دست ظرف غذاخوری نو و براق خرید.

23. That's the furthest I can see without glasses.
[ترجمه ترگمان]این دورترین جایی است که می توانم بدون عینک ببینم
[ترجمه گوگل]این دورترین چیز است که من بدون عینک می توانم ببینم

24. I'll just rinse these glasses out and leave them to dry.
[ترجمه ترگمان]من این عینکش را تمیز می کنم و آن ها را خشک می کنم تا خشک شوند
[ترجمه گوگل]من فقط این عینک ها را شستشو داده و آنها را خشک می کنم

25. I wear blue-tinted glasses on sunny days.
[ترجمه ترگمان]من عینک آبی رنگی رو روزه ای آفتابی می پوشم
[ترجمه گوگل]عینک های آبی رنگ را در روزهای آفتابی می پوشانم

26. She wears glasses with very thick lenses.
[ترجمه ترگمان]او عینک با لنزهای بسیار ضخیم می پوشد
[ترجمه گوگل]او عینک با لنزهای بسیار ضخیم می پوشد

27. The glasses of my car began to sweat when I drove out of Dublin.
[ترجمه ترگمان]وقتی از دوبلین کنار افتادم، شیشه های ماشین من شروع به عرق کردن کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که من از دوبلین خارج شدم، عینک ماشینم شروع به عرق کرد

28. She scrabbled around in her bag for her glasses.
[ترجمه ترگمان]او دستش را روی کیفش گذاشت تا عینکش را بردارد
[ترجمه گوگل]او برای عینک خود در کیسه اش چسبیده بود

29. I managed to carry three full glasses without spilling a drop.
[ترجمه احمد] من موفق به حمل سه لیوان شدم بدو ن ریختن بک قطره
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه قطره ای اشک بریزم، سه لیوان پر به دستم دادم
[ترجمه گوگل]من موفق به حمل سه عینک کامل بدون ریختن قطره

پیشنهاد کاربران

👓👓 عینک

عینک
glasses can improve one's vision
عینک می تواند بینایی شخص را بهتر کند.
وسیله ای که اگر چشم انسان تا ببیند به چشم میزنند

عینک. چیزی که وقتی چشم آدم تار میبیند روی چشم میزنند

واژه glasses به معنای عینک
واژه glasses به معنای عینک واژه ای است که اسم جمع محسوب می شود و همواره به صورت جمع به کار می رود و به دو عدسی گفته می شود که در قابی قرار گرفته اند و روی بینی و گوش قرار می گیرند. مردم برای اینکه بتوانند بهتر ببینند آن را به چشم می زنند. در انگلیسی آمریکایی به این واژه eyeglasses نیز می گویند. در انگلیسی بریتانیایی در حالت رسمی به این واژه spectacles می گویند. بری گفتن یک عدد عینک از واژه pair استفاده می کنیم. مثلا:
a pair of glasses ( یک عینک )

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: