کلمه جو
صفحه اصلی

depository

معنی : انبار، مخزن، امانت دار
معانی دیگر : انبار (که در آن اشیا را به امانت می سپارند)، سپارشگاه، ودیعه گاه، گروگاه

انگلیسی به فارسی

انبار، مخزن، امانت‌دار

سپرده گذاری، مخزن، انبار، امانت دار

انگلیسی به انگلیسی

• place where something is stored or placed in trust; one to whom something is given in trust

مترادف و متضاد

انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown
مخزن (اسم)
store, reservoir, storeroom, storehouse, repository, pool, cache, warehouse, depot, tank, storage, repertory, fount, magazine, watering place, depository, fountain, stank, wareroom
امانت دار (اسم)
trustee, depositary, depository

storage place

Synonyms: archive, arsenal, bank, bunker, cache, collection, depot, gallery, magazine, museum, repertory, repository, safe, safe-deposit box, store, storehouse, tomb, vault, warehouse

جملات نمونه

1. The government is having difficulty finding a safe depository for nuclear waste.
[ترجمه ترگمان]دولت در یافتن یک انبار امن برای زباله های هسته ای دچار مشکل شده است
[ترجمه گوگل]دولت دچار مشکل پیدا کردن یک سپرده امن برای زباله های هسته ای شده است
2. The charge on loans to depository institutions by the Federal Reserve Banks.
[ترجمه ترگمان]هزینه وام هایی که توسط بانک های فدرال رزرو به موسسات انبار داده می شود
[ترجمه گوگل]اتهام وام به موسسات سپرده توسط بانک های فدرال رزرو
3. The difference between depository institutions and other firms is deposit insurance that underwrites risk taking.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین موسسات سپرده گذاری و دیگر شرکت ها بیمه ای است که خطر پذیری را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]تفاوت بین موسسات سپرده گذاری و سایر بنگاه ها، بیمه سپرده ای است که تحت تاثیر ریسک پذیری قرار می گیرد
4. The poem is not the depository for the feelings and reactions of the poet trying to share secrets with the reader.
[ترجمه ترگمان]این شعر، انبار احساسات و واکنش های شاعر در تلاش برای به اشتراک گذاشتن اسرار با خواننده نیست
[ترجمه گوگل]شعر نه برای احساسات و واکنش های شاعر که سعی در به اشتراک گذاشتن اسرار با خواننده دارد، نیست
5. American Depository Receipt(ADR), an important instrument for Chinese enterprises financing abroad, has undergone fast growth.
[ترجمه ترگمان]رسید امانی آمریکا (ADR)، یک ابزار مهم برای سرمایه گذاری شرکت های چینی در خارج از کشور، رشد سریعی داشته است
[ترجمه گوگل]سپرده های رسمی آمریکا (ADR)، یک ابزار مهم برای تامین مالی شرکت های چینی در خارج از کشور، به سرعت رشد کرده است
6. Platanus tree in the depository, the making of this Yueyang Road Do some quiet and comfortable!
[ترجمه ترگمان]درختی در انبار انبار، درست کردن این جاده Yueyang، کمی آرام و راحت باشید!
[ترجمه گوگل]درخت پلاتانوس در انبار، ساخت این جاده Yueyang آیا برخی آرام و راحت!
7. what we call a Federal Depository Receipt.
[ترجمه ترگمان]چیزی که ما به یک Depository امنیتی فدرال رسید
[ترجمه گوگل]آنچه را که ما دریافت می کنیم یک فدرال رزرو است
8. There are many scriptures in the sutra depository.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کتب مقدس در انبار sutra وجود دارد
[ترجمه گوگل]کتاب مقدس بسیاری در انبار سوترا وجود دارد
9. Depository receipts and American Depository Shares that are listed on the major U. S. exchanges.
[ترجمه ترگمان]رسیده ای امانی و سهام هایی که در فهرست اصلی آمریکا فهرست شده اند اس مبادله
[ترجمه گوگل]تعهدات سپرده گذاری و سهامداران سپرده گذاری آمریکا که در بورس اوراق بهادار اصلی ثبت شده اند
10. Deposits of the U. S. Treasury, depository institutions, foreign banks and official institutions, as well as vault cash in depository institutions are excluded.
[ترجمه ترگمان]Deposits U اس خزانه، موسسات سپرده گذاری، بانک های خارجی و نهاده ای رسمی و نیز وجوه نقد در موسسات سپرده گذاری حذف شده اند
[ترجمه گوگل]سپرده های خزانه داری U S, موسسات سپرده گذاری، بانک های خارجی و موسسات رسمی، و همچنین سپرده های پول نقد در موسسات سپرده حذف شده است
11. Go to a place, there deserted. Build a depository. White paint coving dazzle the eyes of red title. . . . . .
[ترجمه ترگمان]به نقطه ای بروید که خلوت است یک انبار بسازید رنگ سفید رنگ چشم قرمزی را خیره می کند
[ترجمه گوگل]به جایی بروید، آنجا بیابید ساخت یک سپرده نقاشی رنگ سفید رنگ چشم چشم قرمز را خیره می کند
12. The Buddhist monk walked to the sutra depository leisurely and opened the shutter. People prayed downstairs.
[ترجمه ترگمان]راهب بودایی به سمت انبار sutra رفت و شاتر را باز کرد مردم در طبقه پایین دعا می کردند
[ترجمه گوگل]راهب بودایی به آرامی به صندوق توقیف رفت و شاتر را باز کرد مردم طبقه پایین را دعوت کردند
13. Depository Receipt A negotiable financial instrument issued by a bank to represents a foreign company's publicly traded securities.
[ترجمه ترگمان]رسید کارت اعتباری قابل مذاکره یک وسیله مالی است که توسط یک بانک منتشر می شود تا یک شرکت خارجی را به طور عمومی مبادله کند
[ترجمه گوگل]سپرده گذار یک وسیله نقلیه قابل توزیع توسط یک بانک برای نشان دادن یک اوراق بهادار تجاری تحت شرکت خارجی است
14. Depository institutions must hold reserves in the form vault cash or deposits with Federal Reserve Banks.
[ترجمه ترگمان]موسسات اعتباری باید ذخایر را در شکل نقد و یا سپرده با بانک های فدرال رزرو نگه دارند
[ترجمه گوگل]موسسات سپرده گذاری باید ذخایر را در قالب پول نقد و یا سپرده با بانک های فدرال رزرو نگه دارند

پیشنهاد کاربران

سپرده نگهدار
کلمات دیگر: