کلمه جو
صفحه اصلی

henna


معنی : حنا، بوته حنا، حنا مالیدن
معانی دیگر : با حنا رنگ کردن، حنا زدن به، (از ریشه ی عربی)، (گیاه شناسی) حنا (lawsonia inermis از خانواده ی loosestrife)، رنگ حنا (که از این گیاه گرفته می شود)، قهوه ای مایل به قرمز، حنایی رنگ

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) حنا، بوته حنا، حنا مالیدن


حنا، بوته حنا، حنا مالیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a reddish dyestuff used in coloring hair and leather.

(2) تعریف: the Asian or African shrub from which this substance is extracted.

(3) تعریف: a reddish brown color.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hennas, hennaing, hennaed
• : تعریف: to dye (the hair) with henna.

• lawsonia inermism, type of shrub found in the middle east with aromatic reddish-brown or white flowers; reddish-orange dye or cosmetic made from the dried and crushed leaves of this shrub; strong or mild reddish brown color; traditional middle eastern pre-wedding celebration honoring a bride and groom
dye with henna
henna is a reddish-brown dye that is used for colouring hair or skin. it is made from the leaves of a shrub that grows in asia and north africa.
when you henna your hair or your skin, you dye it using henna.

مترادف و متضاد

حنا (اسم)
camphor, henna

بوته حنا (اسم)
henna

حنا مالیدن (فعل)
henna

جملات نمونه

1. Adam had put henna on his hair and that and the sun had turned it reddish-gold.
[ترجمه ترگمان]ادم سرش را به موهایش تکیه داده بود و خورشید آن را به رنگ قرمز مایل به قرمز تبدیل کرده بود
[ترجمه گوگل]آدام حنا را روی موهای خود قرار داده بود و خورشید آن را قرمز مایل به طلای تبدیل کرده بود

2. Their nails were painted with henna and the palms of their hands striped with it.
[ترجمه ترگمان]ناخن های آن ها با حنا و کف دست های آن ها راه راه شده بود
[ترجمه گوگل]ناخن های آنها با حنا رنگ شده و کف دستانشان با آن راه می رفت

3. The soles of her feet were dyed with henna, making a brown sandal.
[ترجمه ترگمان]کف پاهایش را با حنا رنگ کرده بودند و صندل قهوه ای رنگی درست کرده بودند
[ترجمه گوگل]کف پای او با حنا رنگ آمیزی شد و یک ساندویچ قهوه ای را ساخت

4. Henna paint is an herbal compound and there are no known reactions.
[ترجمه ترگمان]رنگ henna یک ترکیب گیاهی است و هیچ واکنش شناخته شده ای وجود ندارد
[ترجمه گوگل]رنگ حنا یک ترکیب گیاهی است و هیچ واکنشی شناخته شده ای وجود ندارد

5. He liked to sniff the parcel of graduated henna for its strong herby smell.
[ترجمه ترگمان]او دوست داشت بسته of را که به خاطر بوی تند herby حنا از حنا فارغ التحصیل شده بو بکشد
[ترجمه گوگل]او دوست داشت که بخشی از حنا فارغ التحصیل را به خاطر بوی قوی خود از بین ببرد

6. We mixed the henna powder with tea, as directed.
[ترجمه ترگمان]ما پودر حنا را با چای مخلوط کردیم
[ترجمه گوگل]پودر حنا را با چای مخلوط کردیم

7. How much henna and skin dye does it take to achieve true greatness?
[ترجمه ترگمان]چه مقدار حنا و رنگ پوست برای رسیدن به عظمت حقیقی لازم است؟
[ترجمه گوگل]چقدر رنگ حنا و پوست آن را برای رسیدن به عظمت واقعی می گیرد؟

8. Henna was great except you kept thinking she was going to suddenly sue you anyway.
[ترجمه ترگمان]henna عالی بود، فقط به این فکر می کردی که اون به هر حال ازت سو سو استفاده کنه
[ترجمه گوگل]هانا عالی بود، مگر اینکه تو فکر کردی اون به طور ناگهانی شکایت میکنه

9. My lover is to me a cluster of henna blossoms from the vineyards of En Gedi.
[ترجمه ترگمان]عاشق من یک دسته از شکوفه های حنا از تاکستان های آن Gedi به من می دهد
[ترجمه گوگل]عاشق من برای من یک دسته از شکوفایی حنا از تاکستان ان گریدی است

10. After a half a month, henna has grown a foot higher.
[ترجمه ترگمان]حنا پس از نیم ماه، یک فوت بالاتر رفته است
[ترجمه گوگل]پس از نیم ماه، هنی به پهلو افزایش یافته است

11. Now she is a member of the Henna Province Artists'Association and's Association.
[ترجمه ترگمان]او اکنون عضو انجمن هنرمندان استان henna است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او عضو انجمن هنری و هنری استان هنا است

12. My beloved is to me a cluster of henna blossoms In the vineyards of Engedi.
[ترجمه ترگمان]محبوب من یک خوشه از شکوفه های حنا در تاکستان های انگور فرنگی به من می دهد
[ترجمه گوگل]عزیزم برای من یک دسته از شکوفه های حنا در مناظر انجیدی است

13. Bejewelled bride with henna hands at Mumbai wedding.
[ترجمه ترگمان]عروس ربایی با دستان حنا در مراسم عروسی بمبئی
[ترجمه گوگل]عروس بی عجیب و غریب با دست حنا در عروسی بمبئی

14. Brides'hands are painted with beautiful patterns in henna.
[ترجمه ترگمان]لباس های عروس با الگوهای زیبایی در حنا رنگ می شوند
[ترجمه گوگل]عروسها با الگوهای زیبا در حنا رنگ شده اند

hennaed hair

موی حنایی (حنازده)



کلمات دیگر: