1. Adam had put henna on his hair and that and the sun had turned it reddish-gold.
[ترجمه ترگمان]ادم سرش را به موهایش تکیه داده بود و خورشید آن را به رنگ قرمز مایل به قرمز تبدیل کرده بود
[ترجمه گوگل]آدام حنا را روی موهای خود قرار داده بود و خورشید آن را قرمز مایل به طلای تبدیل کرده بود
2. Their nails were painted with henna and the palms of their hands striped with it.
[ترجمه ترگمان]ناخن های آن ها با حنا و کف دست های آن ها راه راه شده بود
[ترجمه گوگل]ناخن های آنها با حنا رنگ شده و کف دستانشان با آن راه می رفت
3. The soles of her feet were dyed with henna, making a brown sandal.
[ترجمه ترگمان]کف پاهایش را با حنا رنگ کرده بودند و صندل قهوه ای رنگی درست کرده بودند
[ترجمه گوگل]کف پای او با حنا رنگ آمیزی شد و یک ساندویچ قهوه ای را ساخت
4. Henna paint is an herbal compound and there are no known reactions.
[ترجمه ترگمان]رنگ henna یک ترکیب گیاهی است و هیچ واکنش شناخته شده ای وجود ندارد
[ترجمه گوگل]رنگ حنا یک ترکیب گیاهی است و هیچ واکنشی شناخته شده ای وجود ندارد
5. He liked to sniff the parcel of graduated henna for its strong herby smell.
[ترجمه ترگمان]او دوست داشت بسته of را که به خاطر بوی تند herby حنا از حنا فارغ التحصیل شده بو بکشد
[ترجمه گوگل]او دوست داشت که بخشی از حنا فارغ التحصیل را به خاطر بوی قوی خود از بین ببرد
6. We mixed the henna powder with tea, as directed.
[ترجمه ترگمان]ما پودر حنا را با چای مخلوط کردیم
[ترجمه گوگل]پودر حنا را با چای مخلوط کردیم
7. How much henna and skin dye does it take to achieve true greatness?
[ترجمه ترگمان]چه مقدار حنا و رنگ پوست برای رسیدن به عظمت حقیقی لازم است؟
[ترجمه گوگل]چقدر رنگ حنا و پوست آن را برای رسیدن به عظمت واقعی می گیرد؟
8. Henna was great except you kept thinking she was going to suddenly sue you anyway.
[ترجمه ترگمان]henna عالی بود، فقط به این فکر می کردی که اون به هر حال ازت سو سو استفاده کنه
[ترجمه گوگل]هانا عالی بود، مگر اینکه تو فکر کردی اون به طور ناگهانی شکایت میکنه
9. My lover is to me a cluster of henna blossoms from the vineyards of En Gedi.
[ترجمه ترگمان]عاشق من یک دسته از شکوفه های حنا از تاکستان های آن Gedi به من می دهد
[ترجمه گوگل]عاشق من برای من یک دسته از شکوفایی حنا از تاکستان ان گریدی است
10. After a half a month, henna has grown a foot higher.
[ترجمه ترگمان]حنا پس از نیم ماه، یک فوت بالاتر رفته است
[ترجمه گوگل]پس از نیم ماه، هنی به پهلو افزایش یافته است
11. Now she is a member of the Henna Province Artists'Association and's Association.
[ترجمه ترگمان]او اکنون عضو انجمن هنرمندان استان henna است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او عضو انجمن هنری و هنری استان هنا است
12. My beloved is to me a cluster of henna blossoms In the vineyards of Engedi.
[ترجمه ترگمان]محبوب من یک خوشه از شکوفه های حنا در تاکستان های انگور فرنگی به من می دهد
[ترجمه گوگل]عزیزم برای من یک دسته از شکوفه های حنا در مناظر انجیدی است
13. Bejewelled bride with henna hands at Mumbai wedding.
[ترجمه ترگمان]عروس ربایی با دستان حنا در مراسم عروسی بمبئی
[ترجمه گوگل]عروس بی عجیب و غریب با دست حنا در عروسی بمبئی
14. Brides'hands are painted with beautiful patterns in henna.
[ترجمه ترگمان]لباس های عروس با الگوهای زیبایی در حنا رنگ می شوند
[ترجمه گوگل]عروسها با الگوهای زیبا در حنا رنگ شده اند