کلمه جو
صفحه اصلی

enounce


معنی : ادا کردن
معانی دیگر : رجوع شود به: enunciate، تلفظ کردن، اظهارکردن، اعلام کردن، بیان کردن

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: enunciate


گفتن، ادا کردن


انگلیسی به انگلیسی

• speak, utter, pronounce; enunciate; announce, declare, proclaim

مترادف و متضاد

ادا کردن (فعل)
utter, express, acquit, discourse, enounce, execute, pay, voice, pronounce

جملات نمونه

1. The first chapter introduces genesis and background of the study by the"enounce"of"express Chinese recreation culture to all the world".
[ترجمه ترگمان]فصل اول پیدایش و پیش زمینه تحقیق توسط \"enounce\" از فرهنگ تفریحی چینی را به تمام جهان معرفی می کند
[ترجمه گوگل]فصل اول، ژنساسیون و زمینه مطالعاتی را به وسیلهی «فرهنگی تفریحی چینی در سراسر جهان» بیان می کند

2. The student should be able to enounce these sounds independently.
[ترجمه ترگمان]دانش آموز باید بتواند این صداها را به طور مستقل از بین ببرد
[ترجمه گوگل]دانش آموز باید بتواند به طور مستقل این صداها را بیان کند

3. Pronunciamento of affection or enounce of the torch of Hymen is extraordinary significant, yet it's function has remained disagreeable!
[ترجمه ترگمان]pronunciamento محبت یا enounce مشعل Hymen بسیار قابل توجه است، با این حال، این وظیفه همچنان ناخوشایند باقی مانده است!
[ترجمه گوگل]سخنرانی محبت آمیز یا سخن گفتن از مشعل Hymen فوق العاده قابل توجه است، اما عملکرد آن هنوز ناراحت کننده باقی مانده است!

4. I don't know how to enounce that felling.
[ترجمه ترگمان]من نمی دانم چه طور قطع کردن آن ضربه را از بین ببرم
[ترجمه گوگل]من نمی دانم چطور می توانم این سقوط را بیان کنم

5. The uniqueness of the theory drawn from Life Systems allow us to enounce it as the "Life Systems Theory".
[ترجمه ترگمان]یگانگی این نظریه از سیستم های حیات به ما این امکان را می دهد که آن را به عنوان \"نظریه سیستم ها زندگی\" تعریف کنیم
[ترجمه گوگل]منحصر به فرد تئوری که از سیستمهای زندگی به دست می آید، به ما اجازه می دهد آن را به عنوان 'نظریه سیستم های زندگی' بیان کنیم


کلمات دیگر: