1. political heresy
دگراندیشی سیاسی
2. they found him guilty of heresy and burned him alive
او را محکوم به ارتداد کردند و زنده زنده سوزاندند.
3. the church rejected his opinions as utter heresy
کلیسا اندیشه های او را کفر محض و مردود شناخت.
4. what used to be considered as scientific heresy is now scientific truth
آنچه که سابقا ارتداد علمی محسوب می شد اکنون واقعیت علمی است.
5. he tried to purge himself of the charge of heresy
او کوشید که خود را از تهمت ارتداد مبری کند.
6. Radical remarks like this amount to heresy for most members of the Republican party.
[ترجمه ترگمان]اظهارات رادیکال مانند این مقدار به بدعتگذاری اکثر اعضای حزب جمهوری خواه دامن می زند
[ترجمه گوگل]اظهارات رادیکال مانند این مقدار به جنبۀ اکثر اعضای حزب جمهوریخواه تبدیل شده است
7. It might be considered heresy to suggest such a notion.
[ترجمه ترگمان]ممکن است بدعت گذاری در نظر گرفته شود تا چنین تصوری را القا کند
[ترجمه گوگل]این ممکن است به یقین تبدیل شود که چنین مفهومی را نشان دهد
8. He was executed for heresy.
[ترجمه ترگمان]او را به جرم بدعتگذاری اعدام کردند
[ترجمه گوگل]او به خاطر یزید اعدام شد
9. He was burned at the stake for heresy.
[ترجمه amir] او بخاطر بدعتگذاری به اتش - اعدام - کشیده شد
[ترجمه ترگمان]او را به جرم بدعتگذاری به آتش کشیدند
[ترجمه گوگل]او برای لجاجت سوخته بود
10. Mellors was preaching heresy and had to be immediately defrocked.
[ترجمه ترگمان]Mellors در حال موعظه گری بود و باید سریعا خلع لباس شود
[ترجمه گوگل]Mellors موعظه ی ereasy بود و مجبور بود بلافاصله defrocked
11. She committed the heresy of playing a Madonna song on a classical music station.
[ترجمه ترگمان]او مرتکب شده بود که یک آهنگ \"مدونا\" را در یک ایستگاه موسیقی کلاسیک اجرا کند
[ترجمه گوگل]او متهم به پخش یک آهنگ مادونا در یک ایستگاه موسیقی کلاسیک شد
12. We should denounce a heresy.
[ترجمه ترگمان]ما باید بدعت را محکوم کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید یهودیت را محکوم کنیم
13. He said it was a heresy to suggest that women should not conduct services.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که این بدعت است که نشان می دهد زنان نباید خدمات خود را انجام دهند
[ترجمه گوگل]او گفت که این یک جنبش بود که نشان می داد زنان نباید خدمات را انجام دهند
14. Heresy provided a threat to civil as well as ecclesiastical order, to political settlement and to peace.
[ترجمه ترگمان]فرقه فرانسیسیان تهدیدی برای نظم مدنی و همچنین نظم کلیسا برای حل و فصل سیاسی و صلح فراهم کردند
[ترجمه گوگل]اهریمن تهدیدی برای مدنی و همچنین نظم کلیسایی، برای حل سیاسی و صلح بود
15. Although sympathetic to this heresy I found myself intoxicated but also somewhat inhibited by de Santillana's impressionistic style.
[ترجمه ترگمان]با وجود همدردی با این بدعت، من خود را مست یافتم، اما سبک impressionistic de تا حدی مهار شد
[ترجمه گوگل]گرچه با این خدانخواه مخالفم، من خود را مست می کردم، اما تا حدودی توسط شیوه ی تحریک آمیز دانی ساننتیانا مانع شد
16. It is an age-old heresy to see the world as a battleground between the forces of good and evil.
[ترجمه ترگمان]این بدعت پیری است که جهان را میدان نبرد بین نیروهای خیر و شر می بیند
[ترجمه گوگل]این یک جنون قدیمی است که جهان را به عنوان میدان نبرد میان نیروهای خوب و شر مشاهده می کند