کلمه جو
صفحه اصلی

incandesce


معنی : تاب امدن، از گرمای زیاد سفید شدن
معانی دیگر : (در اثر گدازش پر نور شدن) دماشید دادن، دماشیدگر شدن، سپید شدن (و نور دادن در اثر حرارت)

انگلیسی به فارسی

از گرمای زیاد سفید شدن، تاب آمدن


تبخیر، تاب امدن، از گرمای زیاد سفید شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: incandesces, incandescing, incandesced
• : تعریف: to glow or cause to glow as a result of heat.

• glow with heat, glow; cause to glow

مترادف و متضاد

تاب امدن (فعل)
glow, incandesce

از گرمای زیاد سفید شدن (فعل)
incandesce

جملات نمونه

1. Lisa watched the weapons fire incandesce as the Karbarrans had their revenge.
[ترجمه ترگمان]لیزا the را که incandesce revenge بود تماشا می کرد
[ترجمه گوگل]لیزا در حال تماشای آتش سوزی های آتش بود چون کربارانس انتقام خود را می گرفت

2. High light efficency, concentrated light, no additional ballast, which can take place of incandesce lamp, reducing investment fees.
[ترجمه ترگمان]نور شدید، نور متمرکز، هیچ بالاست اضافی، که می تواند جای چراغ incandesce را بگیرد و هزینه های سرمایه گذاری را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]کارایی نور بالا، نور متمرکز، هیچ بالستیک اضافی، که می تواند محل لامپ رشته ای، کاهش هزینه های سرمایه گذاری

3. The general election of US. President has been the focus of the global attention at present, and the competition between Bush and Kerry tends to incandesce.
[ترجمه ترگمان]انتخابات عمومی ایالات متحده در حال حاضر کانون توجه جهانی است و رقابت بین بوش و کری به incandesce گرایش دارد
[ترجمه گوگل]انتخابات عمومی آمریکا رئیس جمهور در حال حاضر تمرکز توجه جهانی را بر عهده دارد و رقابت بین بوش و کری تمایل به تساوی دارد

4. After the second-world war, especially with the cold war disappearing and desalting, a war without gunpowder has proceeded to the stage of incandesce within the world range.
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه با ناپدید شدن جنگ سرد و desalting، جنگی بدون باروت به مرحله incandesce در محدوده جهانی راه یافت
[ترجمه گوگل]پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه با ناپدید شدن و سرنگونی جنگ سرد، یک جنگ بدون باران به مرحله تهاجمی در محدوده جهانی ادامه داده است

5. President has been the focus of the global attention at present, and the competition between Bush and Kerry tends to incandesce .
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در حال حاضر کانون توجه جهانی است و رقابت بین بوش و کری به incandesce گرایش دارد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در حال حاضر تمرکز توجه جهانی را بر عهده دارد و رقابت بین بوش و کری تمایل به تساوی دارد

Electricity incandesces certain metals.

برق برخی فلزات را گداخته می‌کند.



کلمات دیگر: