1. They accused her of an incestuous relationship with her father.
[ترجمه ترگمان]آن ها وی را به رابطه ای غیر مجاز با پدرش متهم کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را متهم به یک رابطه شگرفی با پدرش کردند
2. The film is about Auteil's incestuous love for his sister.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در مورد عشق incestuous به خواهرش است
[ترجمه گوگل]این فیلم درباره عشق عشقی Auteil برای خواهرش است
3. The music industry is an incestuous business.
[ترجمه ترگمان]صنعت موسیقی یک تجارت غیر مجاز است
[ترجمه گوگل]صنعت موسیقی یک تجارت پر سر و صدایی است
4. Its inhabitants are a close and incestuous lot.
[ترجمه ترگمان]ساکنان آن بسیار نزدیک و incestuous هستند
[ترجمه گوگل]ساکنان آن بسیار زیاد هستند
5. Theatre people are a rather incestuous group, I find.
[ترجمه ترگمان]من متوجه شده ام که افراد تئاتر یک گروه rather هستند
[ترجمه گوگل]مردم تئاتر یک گروه غریبه هستند، من پیدا کردم
6. Journalists and politicians often have a rather incestuous relationship.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران و سیاستمداران اغلب رابطه rather دارند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران و سیاستمداران اغلب رابطه نسبتا پر سر و صدایی دارند
7. There was believed to have been an incestuous relationship between Alfonso and Urraca and they were probably responsible for Sancho's death.
[ترجمه ترگمان]معتقد بودند که رابطه نامشروع بین آلفونسو و Urraca بوده اند و احتمالا مسئول مرگ سانکو هستند
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این بود که ارتباط آشکار بین آلفونسو و اوراکا بوده و احتمالا مسئول مرگ جان سانچو بوده است
8. She and her confessor ran away from her incestuous father, a pagan chieftain.
[ترجمه ترگمان]اون و کشیش her از پدر incestuous فرار کردن، یه رئیس کافر
[ترجمه گوگل]او و مؤمنش فرار از پدر مادری او، فرمانده بت پرست بود
9. It is this incestuous relationship to which Paul refers in 1 Cor 5:
[ترجمه ترگمان]این رابطه ای است که پل در رابطه با آن به شکل ۱ Cor ۵ اشاره دارد:
[ترجمه گوگل]این رابطه مبهم است که پل در 1 کورس 5 اشاره می کند:
10. The first incestuous kiss between Christine and Lea occurs as the two are reconciled following an argument.
[ترجمه ترگمان]اولین بوسه غیر مجاز بین کریستین و لی در حالی رخ می دهد که این دو بعد از بحث با یکدیگر آشتی کرده اند
[ترجمه گوگل]اولین بوسه مکرر بین کریستین و لای رخ می دهد به عنوان دو مورد پس از یک مصاحبه آشتی می شود
11. Incestuous alliances were common among Egypt's royalty, said renowned Egyptologist Zahi Hawass.
[ترجمه ترگمان]Egyptologist حواس renowned، معروف به Egyptologist Zahi، گفت که متحدان incestuous در بین اعضای خانواده سلطنتی مصر رایج بودند
[ترجمه گوگل]زهی هاواس، معروف مصر شناس، گفت: اتحادیه های پرشور در میان سلطنت های مصر رایج بودند
12. Is the stubborn earth with the incestuous strife.
[ترجمه ترگمان]این زمین کله شقی است که مشکلات incestuous دارند
[ترجمه گوگل]زمین خشونت آمیز با نزاع سرطانی است
13. Hospitals are very incestuous places.
[ترجمه ترگمان]بیمارستان ها به مکان های بسیار محدود می رسند
[ترجمه گوگل]بیمارستان ها مکان های بسیار سرطانی هستند
14. I had heard how lightly he dismissed the horrific offences of incestuous abuse.
[ترجمه ترگمان]من شنیده بودم که او چگونه جرائم دهشتناک سو abuse را رد کرد
[ترجمه گوگل]من شنیده بودم که به آرامی مرتکب جرائم وحشتناک سوءاستفاده شدگان شد
15. Compare the impact of the following feeble denouement with that of Oedipus who really was incestuous!
[ترجمه ترگمان]تاثیر زمان کم نور زیر را با آن دوران ادیپ مقایسه کنید که واقعا مجاز بود!
[ترجمه گوگل]مقایسه نفوذ ضعیف زیر با عدپی که واقعا لثه بود مقایسه کنید!