1. Do not, for one repulse, give up the purpose that you resolved to effect.
[ترجمه ترگمان]به خاطر یک دفع، هدفی را که می خواهید به آن عمل کنید تسلیم نکنید
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به یک دفعه، نگذارید که هدف شما حل شود
2. Keep trying!Don't give up the ship.
[ترجمه amir] نا امید نشو و کشتی را رها نکن
[ترجمه صدارت] به تلاشت ادامه بده! کشتی را ترک نکن
[ترجمه امیررضا فرهید] سعی کردن را ادامه بده ! نا امید نشو و کشتی را رها نکن.
[ترجمه شهاب] تلاش کن !کشتی را رها نکن
[ترجمه 55] به تلاش کردن ادامه بده و کشتی را رها نکن
[ترجمه Ali] تلاشت رو بکن از کشتی دست بر ندار [کشتی را رها نکن]
[ترجمه مخچه] تمام تلاشت را بکن و نا امید نشو
[ترجمه rrrr] سعی کردن را ادامه بده ! نا امید نشو و کشتی را رها نکن
[ترجمه ترگمان]به تلاش ادامه بده! کشتی را رها نکن
[ترجمه گوگل]سعی کن! کشتی را رها نکن!
3. Before you give up ,think of the reason why you held on so long.
[ترجمه علیرضا کلانتر] پیش از تسلیم شدن، در مورد اینکه چرا اینهمه مدت صبور بودید بیندیشید
[ترجمه fateme] قبل از تسلیم شدن به این فکر کنید که چرا این مدت طولانی را صبر کرده اید
[ترجمه آیسا 😇] قبل از اینکه تسلیم بشی به اون صبر و تحملی که کردی فکر کن.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه تسلیم شی، به این دلیل که چرا این همه مدت نگهش داشتی فکر کن
[ترجمه گوگل]قبل از رها کردن، فکر کنید دلیل اینکه چرا مدت زیادی را سپری می کنید فکر می کنید
4. Don't give up when you are able to fly,to dream and to love.
[ترجمه fatemeh] هیچ وقت تسلیم نشوید وقتی قادر به پرواز، به رویا رفتن و عاشق شدن هستید
[ترجمه ترگمان]زمانی که می توانید پرواز کنید، به خواب بروید و عاشق شوید
[ترجمه گوگل]هنگامی که قادر به پرواز هستید، به رویای و عاشق شدن، دست نکشید
5. He urged them not to give up on peace efforts.
[ترجمه ترگمان]وی از آن ها خواست تا در تلاش های صلح شرکت نکنند
[ترجمه گوگل]او از آنها خواسته است که از تلاش های صلح نپسندند
6. I have given up to give up.
[ترجمه Bahar :)] من باید تسلیم شوم.
[ترجمه ترگمان]من تسلیم شدم که تسلیم بشم
[ترجمه گوگل]من داده ام رها کردن
7. The reason why people give up so quickly is because they look at how far they still have to go, instead of how far they have come.
[ترجمه A.A] دلیل اینکه چرا مردم خیلی زود دلسرد میشوند این است که آنها نگاه میکنند که بازهم چقدر باید ادامه دهند بجای اینکه نگاه کنند چقدر پیش رفته اند
[ترجمه S.s_Gh] دلیل این که مردم به سرعت از این کار خودداری می کنند، به این معنی است که آنها به جای اینکه چقدر دور بمانند نگاهشان می کنند تا چه حد مجبور به رفتن هستند.
[ترجمه Ali] دلیل اینکه مردم خیلی زود ناامید می شوند این است که آن ها نگاه می کنند به مسیری که پیش رو دارند ، نه مسیری که پشت سر گذاشته اند .
[ترجمه ترگمان]دلیل اینکه چرا مردم به این سرعت تسلیم می شوند این است که آن ها به این دلیل که تا چه حد باید بروند، به جای اینکه تا چه حد به اینجا می رسند، نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]دلیل این که مردم به سرعت از این کار خودداری می کنند، این است که آنها به جای اینکه چقدر از آنها آمده اند نگاهی به چگونگی حرکت آنها به سمت پایین می اندازند
8. l'll give up drinking,I can sign off.
[ترجمه Red tulip] من نوشیدن را کنار خواهم گذاشت، می توانم ثابت کنم.
[ترجمه بهار] من مشروب خوردن را ترک خواهم کرد میتونم امضا کنم
[ترجمه باران] من مشروب خورن را ترک خواهم کرد. من میتونم ثابت کنم.
[ترجمه سیدکاظم برزیگر] قول شرف می دم که مشروب رو ترک کنم.
[ترجمه ترگمان]من مست می کنم، می تونم امضا کنم
[ترجمه گوگل]من نوشیدم، من می توانم ثبت نام کنم
9. Just don't give up, Russia are then buchibuqi.
[ترجمه ترگمان]فقط تسلیم نشو، روسیه are
[ترجمه گوگل]فقط دست نزنید، روسیه پس از آن buchibuqi است
10. I am trying to persuade him to give up the attempt.
[ترجمه عاطی] من سعی بر این دارم که او را متقاعد سازم تا دست از تلاش برکشد.
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم او را متقاعد کنم که از این اقدام منصرف شود
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم او را متقاعد سازم که تلاش کند
11. Never, never, never, never give up .
[ترجمه خر] هیچوقت هیچوقت هیچوقت هیچوقت تسلیم نشو
[ترجمه MEHREGAN] اصلا اصلا اصلا اصلا تسلیم نشو
[ترجمه ترگمان]هرگز، هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نشو
[ترجمه گوگل]هرگز، هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نشوید
12. Keep on going never give up.
[ترجمه nzh] به راهت ادامه بده و هیچ وقت تسلیم نشو
[ترجمه ترگمان] ادامه بده، هیچوقت تسلیم نشو
[ترجمه گوگل]ادامه ندهید هرگز فراموش نکنید
13. I can't answer that puzzle; I give up.
[ترجمه fateme] من نمیتوانم آن جدول را تکمیل کنم ، تسلیم شده ام
[ترجمه Bahar :)] نمیتوانم به ان معما پاسخ بدهم ، من تسلیم میشوم
[ترجمه Raha] من نمیتوانم اون پازل رو حل کنم، تسلیم میشوم.
[ترجمه حامد مهدیزاده] من نمیتونم اون پازل رو حل کنم. تسلیم میشم.
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به آن معما جواب بدهم؛ تسلیم می شوم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به آن پازل جواب بدهم من رها کردن
14. He is obstinate and determined and will not give up.
[ترجمه ترگمان]او سرسخت و مصمم است و تسلیم نخواهد شد
[ترجمه گوگل]او مستحکم و مصمم است و نمی پذیرد