کلمه جو
صفحه اصلی

incalculable


معنی : نا معلوم، بی حساب، نا شمردنی، شمرده نشدنی
معانی دیگر : بی شمار، فراوان، حساب نشدنی

انگلیسی به فارسی

شمرده نشدنی، نا شمردنی، نامعلوم، بی حساب


غیرممکن است، بی حساب، نا معلوم، نا شمردنی، شمرده نشدنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: incalculably (adv.), incalculability (n.), incalculableness (n.)
(1) تعریف: not capable of being calculated or measured; too great or large to be calculated.
متضاد: calculable
مشابه: immeasurable, immense, invaluable

- an incalculable risk
[ترجمه ترگمان] یک خطر غیرقابل تصوری،
[ترجمه گوگل] خطر نامحدود
- an incalculable amount
[ترجمه ترگمان] مبلغ غیرقابل محاسبه
[ترجمه گوگل] مقدار غیرمنتظره

(2) تعریف: not predictable; uncertain.

- incalculable desires
[ترجمه ترگمان] آرزوهای بی حساب
[ترجمه گوگل] خواسته های غیرمنتظره

• numerous; innumerable, inestimable, cannot be calculated; cannot be forecast, unpredictable; uncertain
something that is incalculable is so great that it cannot be estimated.

مترادف و متضاد

نامعلوم (صفت)
invisible, hazy, uncertain, unlimited, strange, unclear, inconspicuous, conditional, unknown, uncharted, incalculable, indistinct, nonsignificant, indescribable

بی حساب (صفت)
incalculable, untold, scoreless, incomputable

نا شمردنی (صفت)
incalculable

شمرده نشدنی (صفت)
incalculable

countless, limitless


Synonyms: boundless, capricious, chancy, enormous, erratic, fluctuant, iffy, immense, incomputable, inestimable, infinite, innumerable, jillion, measureless, no end of, no end to, numberless, uncertain, uncountable, unfixed, unforeseen, unpredictable, unreckonable, untold, vast, whimsical, without number, zillion


Antonyms: calculable, countable, limited, measurable


جملات نمونه

1. The sands of the beach are incalculable.
[ترجمه ترگمان]شن های ساحل incalculable
[ترجمه گوگل]ماسه های ساحلی غیرمنتظره هستند

2. Her contribution to our work is incalculable.
[ترجمه ترگمان]سهم او در کار ما غیرقابل محاسبه است
[ترجمه گوگل]سهم او در کار ما غیر قابل شمارش است

3. The outbreak of hostilities will cause incalculable misery.
[ترجمه ترگمان]شیوع مخاصمات موجب بدبختی غیرقابل محاسبه خواهد شد
[ترجمه گوگل]آغاز جنگ ها باعث بدبختی نامنظم خواهد شد

4. The treasures are of incalculable value.
[ترجمه ترگمان]این گنجینه ارزش بسیار زیادی دارد
[ترجمه گوگل]گنجینه های ارزش ناپایدار هستند

5. The ecological consequences of a nuclear war are incalculable.
[ترجمه ترگمان]پیامدهای زیست محیطی جنگ هسته ای غیرقابل محاسبه است
[ترجمه گوگل]پیامدهای زیست محیطی جنگ هسته ای غیرممکن است

6. The oil spill has caused incalculable damage to the environment.
[ترجمه ترگمان]نشت نفت خسارات جبران ناپذیری به محیط زیست وارد کرده است
[ترجمه گوگل]نشت نفت موجب آسیب ناکافی به محیط زیست شده است

7. The prestige they reaped from a visit was incalculable.
[ترجمه ترگمان]شهرت آن ها را از یک بازدید از آنجا خارج کردند، بی حساب و prestige بود
[ترجمه گوگل]اعتبار آنها که از دیدار بازدید می شود، غیرمنتظره بود

8. The ash from the volcano has caused incalculable damage to crops.
[ترجمه ترگمان]خاکستر آتشفشانی خسارات جبران ناپذیری به محصولات وارد کرده است
[ترجمه گوگل]خاکستر از آتشفشان باعث آسیب ناشی از محصولات به محصول شده است

9. A repetition of such military adventures could have incalculable consequences inside the United States.
[ترجمه ترگمان]تکرار چنین ماجراهای نظامی می تواند پیامدهای incalculable در ایالات متحده داشته باشد
[ترجمه گوگل]تکرار چنین ماجراهای نظامی می تواند عواقب نامطلوب در داخل ایالات متحده داشته باشد

10. They make up an archive of incalculable value.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک بایگانی از ارزش غیرقابل محاسبه ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک بایگانی از ارزش غیرواقعی را تشکیل می دهند

11. The inflow of foreign money was incalculable.
[ترجمه ترگمان]جریان پول خارجی غیرقابل محاسبه بود
[ترجمه گوگل]ورود پول خارجی غیرمنتظره بود

12. The loss to posterity is incalculable.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن نسل آینده غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه گوگل]از دست دادن به پسران غیر قابل شمارش است

13. Food kills incalculable numbers of people every year, spreads epidemics, destroys landscapes and cultures, and clogs our arteries.
[ترجمه ترگمان]غذا تعداد بی شماری از مردم را در هر سال می کشد، اپیدمی را گسترش می دهد، مناظر و فرهنگ های ما را از بین می برد و arteries را از بین می برد
[ترجمه گوگل]غذا هر ساله تعداد قابل توجهی از مردم را می کشد، همه گیری ها را گسترش می دهد، مناظر و فرهنگ ها را از بین می برد، و شراب های ما را مسدود می کند

14. That would prompt a costly cleanup and incalculable delay in restarting the reactor.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث پاک سازی هزینه بر و تاخیر در راه اندازی مجدد رآکتور می شود
[ترجمه گوگل]این باعث می شود پاک کردن پرهزینه و تاخیر نامحدود در راه اندازی دوباره راکتور ادامه یابد

15. The mischief produced by this institution was incalculable because it made religious differences the deciding factor in every political contest.
[ترجمه ترگمان]The که توسط این موسسه به وجود آمد غیرقابل محاسبه بود، زیرا اختلافات مذهبی را در هر رقابت سیاسی مورد اختلاف قرار می داد
[ترجمه گوگل]بدرفتاری که توسط این نهاد انجام شد، غیرمنتظره بود زیرا باعث شد که تفاوت مذهبی عامل تعیین کننده در هر رقابت سیاسی باشد

پیشنهاد کاربران

غیر قابل شمردن


کلمات دیگر: