1. The enormous crab moved across the ocean floor in search of food.
خرچنگ عظیم لجثه ای در جستجوی غذا، ته اقیانوس از این سو به آن سو حرکت می کرد
2. Public hangings once drew enormous crowds.
اعدام های عمومی زمانی جمعیت بسیار زیادی را به سوی خود جلب می کرد
3. The gallant knight drew his sword and killed the enormous dragon.
شوالیه ی دلاور شمشیرش را بیرون کشید و اژدهای عظیم الجثه را کشت
4. enormous costs
هزینه های هنگفت
5. an enormous crime against humanity
جنایتی شنیع بر ضد بشریت
6. the enormous size of the pacific ocean
اندازه ی عظیم اقیانوس آرام
7. he has an enormous musical vocabulary
در موسیقی ید طولایی دارد.
8. he has an enormous nose
او دماغ خیلی گنده ای دارد.
9. the limbs of an enormous oak
شاخه های یک درخت بلوط بزرگ
10. He had enormous charm and a great sense of humour.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی بسیار خوبی داشت و حس شوخ طبعی فراوان داشت
[ترجمه گوگل]او جذابیت بزرگی داشت و احساس خوبی از طنز داشت
11. I was born with an enormous need for affection, and a terrible need to give it.
[ترجمه ترگمان]من برای ابراز محبت به دنیا آمده ام و احتیاج مبرمی به آن دارم
[ترجمه گوگل]من با یک نیاز عظیم برای محبت متولد شدم و نیاز وحشتناکی به آن دادم
12. The loss of his high-paying job caused enormous domestic upheaval.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن شغل پردرآمد او باعث تحول عظیم داخلی شد
[ترجمه گوگل]از دست دادن شغل با درآمد بالا، موجب بروز بحران داخلی شدید شد
13. Germany produced enormous quantities of coal, iron and steel.
[ترجمه ترگمان]آلمان مقادیر زیادی زغال سنگ، آهن و فولاد تولید می کرد
[ترجمه گوگل]آلمان مقدار زیادی از ذغال سنگ، آهن و فولاد تولید کرد
14. That man has such an enormous ego - I've never known anyone so full of themselves!
[ترجمه ترگمان]این مرد چنان نفس عمیقی دارد که هرگز کسی را این قدر پر از خود ندیده بودم!
[ترجمه گوگل]این مرد چنین انحصاری عظیم دارد - من هرگز کسی را ندیده ام که پر از خود باشد!
15. The expenses came to an enormous sum.
[ترجمه ترگمان]هزینه ها به مبلغ هنگفتی رسید
[ترجمه گوگل]هزینه ها به مبلغ زیادی رسید
16. Acting has brought me enormous enjoyment .
[ترجمه ترگمان]هنرپیشگی، باعث خوشحالی من شد
[ترجمه گوگل]عمل به من لذت عظیمی را به ارمغان آورده است
17. Liszt's piano music presents an enormous technical challenge.
[ترجمه ترگمان]موسیقی پیانو فرانس لیست یک چالش تکنیکی عظیم است
[ترجمه گوگل]موسیقی پیانوی Lisz یک چالش فنی عظیم است
18. We had enormous difficulty in getting hold of the right equipment.
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن تجهیزات مناسب مشکل بزرگی داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در دست گرفتن تجهیزات مناسب، دشوار بودیم
19. They cut enormous blocks of stone out of the hillside.
[ترجمه ترگمان]ان ها سنگ های عظیمی از سنگ را از دامنه کوه جدا کردند
[ترجمه گوگل]آنها بلوک های سنگین زیادی را از دامنه تپه برداشتند
20. I can't believe that that enormous meal wasn't enough to satisfy your hunger.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم باور کنم که اون غذای مفصل برای راضی کردن hunger کافی نبود
[ترجمه گوگل]من نمی توانم باور کنم که غذای عظیم برای رفع گرسنگی کافی نبود
21. By some freak of fate, she won an enormous sum of money.
[ترجمه ترگمان]با این همه بدبختی، او پول کلانی می برد
[ترجمه گوگل]توسط برخی از فریب سرنوشت، او به دست آورد مقدار زیادی از پول
22. They were used to imbibing enormous quantities of alcohol.
[ترجمه ترگمان]آن ها عادت داشتند مقدار زیادی الکل جذب کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای جذب مقدار زیادی الکل مورد استفاده قرار گرفتند