1. to encrust a golden cup with gems
لیوان زرین را با جواهر آراستن
2. to encrust a wall with marble
دیوار را با مرمر پوشاندن
3. The windows were encrusted with dirt.
[ترجمه ترگمان]پنجره ها با خاک پوشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]پنجره ها با خاک پوشانده شدند
4. She arrived home with her knees encrusted with mud.
[ترجمه ترگمان]با زانوهایش از گل و لای به خانه آمد
[ترجمه گوگل]او با زانوهایش در گلدان وارد خانه شد
5. The emperor was clad in a rich robe encrusted with jewels.
[ترجمه ترگمان]امپراطور لباس پوشیده از جواهرات را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]امپراتور در لباس غنی پوشیدنی با جواهرات پوشید
6. They scraped off the barnacles that always encrusted on the ship's hull.
[ترجمه ترگمان]They را که همیشه در تنه کشتی دیده می شدند از زمین می کندند
[ترجمه گوگل]آنها باراناکل هایی را که همیشه روی بدنه کشتی قرار دارند، از بین می برد
7. Encrusted with statues, pillars, and reliefs, it looks like a huge wedding cake in stone.
[ترجمه ترگمان]با مجسمه ها، ستون ها و نقوش برجسته، شبیه یک کیک عروسی بزرگ در سنگ به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]با مجسمه ها، ستون ها و امدادگران روبرو می شویم، به نظر می رسد یک کیک بزرگ عروسی در سنگ است
8. The hull of the ship had become encrusted with ice.
[ترجمه ترگمان]تنه کشتی از یخ پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]بدنه کشتی با یخ بسته شد
9. An encrusted gash scarred his forehead, and one side of his face was swollen with dying yellow bruises.
[ترجمه ترگمان]زخم بزرگی روی پیشانی او زخم شده بود و یک طرف صورتش از کبودی های زرد رنگ متورم شده بود
[ترجمه گوگل]یک قاشق چسبیده پیشانی خود را زخمی کرد، و یک طرف چهره او با کبودی زرد در حال سوزش بود
10. In the beginning, Eugenia wears vividly colored gowns encrusted with flowers and fruit.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، Eugenia لباس های رنگی به روشنی با گل ها و میوه ها دارد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، یوجنیا لباس های رنگارنگ با پوشش گل و میوه پوشید
11. Nautical To encrust ( a ship's hull ) with foreign matter, such as barnacles.
[ترجمه ترگمان]Nautical برای encrust (بدنه کشتی)با مواد خارجی مثل barnacles
[ترجمه گوگل]دریایی برای پوشاندن (پوسته کشتی) با ماده خارجی مانند برناکل
12. The manuscript is bound in gold and silver and encrusted with jewels.
[ترجمه ترگمان]این دست نوشته به طلا و نقره و با جواهر مزین شده است
[ترجمه گوگل]این دستنوشته در طلا و نقره و با جواهرات پوشانده شده است
13. He was in a blue uniform coat that was thickly encrusted with gold loops and edged with black astrakhan fur.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار آبی رنگی پوشیده بود که با رگه های طلایی پوشیده شده بود و با پوست astrakhan حاشیه دوزی شده بود
[ترجمه گوگل]او در یک کت یکنواخت آبی بود که با حلقه های طلای پوشیده شده بود و لبه آن با خز سیاه و سفید است
14. He knows that most of his bottles will become encrusted with algae and settle to the sea floor.
[ترجمه ترگمان]او می داند که بیشتر bottles با جلبک دریایی پوشانده شده و روی کف دریا ساکن خواهند شد
[ترجمه گوگل]او می داند که بیشتر بطری هایش با جلبک ها بسته می شود و به کف دریا می رود