کلمه جو
صفحه اصلی

entrepot


معنی : انبار، انبارموقتی، انبار کالا، مرکز بازرگانی
معانی دیگر : انبار، انبارکالا، انبارموقتی، مرکزبازرگانی

انگلیسی به فارسی

انبار، انبار کالا، انبار موقتی، مرکز بازرگانی


انگلیسی به انگلیسی

• (french) warehouse, depot

مترادف و متضاد

انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown

انبار موقتی (اسم)
entrepot

انبار کالا (اسم)
storeroom, storehouse, warehouse, storage, entrepot, stockroom, wareroom

مرکز بازرگانی (اسم)
mart, entrepot

جملات نمونه

1. Thousands of crates compacted in an entrepot.
[ترجمه ترگمان] هزاران جعبه تو an - ه
[ترجمه گوگل]هزاران جعبه در یک کمپکت فشرده شده است

2. As an entrepot, we handle a large volume of re - exports .
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان یک entrepot حجم زیادی از صادرات مجدد را کنترل می کنیم
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ماژول، ما حجم زیادی از مجدد صادرات را مدیریت می کنیم

3. Free tax zone can be convenient entrepot trade, increase the income of concerned charge.
[ترجمه ترگمان]منطقه مالیات آزاد می تواند برای تجارت مناسب باشد و درآمد مربوط به آن را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]منطقه مالیاتی رایگان می تواند تجارت آسان entrepot، افزایش درآمد مربوط به اتهامات

4. Bahrain has been an entrepot of trade between Arabia and India since the second millennium BC.
[ترجمه ترگمان]از هزاره دوم پیش از میلاد، بحرین an تجارت بین عربستان و هند بوده است
[ترجمه گوگل]بحرین از هزاره دوم قبل از میلاد، تجارت بین عربستان و هند بوده است

5. Business scope of international trade, entrepot trade, regional trade and trade between enterprises under processing finishing.
[ترجمه ترگمان]حیطه تجاری تجارت بین المللی، تجارت entrepot، تجارت منطقه ای و تجارت بین موسسات تحت پردازش در حال اتمام است
[ترجمه گوگل]دامنه تجارت تجارت بین المللی، تجارت تجارتی، تجارت منطقه ای و تجارت بین شرکت های تحت اتمام پردازش

6. Furthermore, we are very much an entrepot, handling a large volume of re - exports.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ما بسیار an هستیم و حجم زیادی از صادرات مجدد را کنترل می کنیم
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ما یک شرکت معتبر هستیم و حجم زیادی از صادرات را مدیریت می کنیم

7. Kashgar has long been a vital entrepot on China's western frontier.
[ترجمه ترگمان]کاشغر از مدت ها پیش در مرز غربی چین نقش حیاتی داشته است
[ترجمه گوگل]کاشغار مدتهاست که یک مرزبندی حیاتی در مرز غربی چین است

8. Hong Kong is the most important entrepot for trade between the EU and the Mainland.
[ترجمه ترگمان]هنگ کنگ مهم ترین entrepot برای تجارت بین اتحادیه اروپا و جمهوری خلق چین است
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ مهمترین مورد برای تجارت بین اتحادیه اروپا و سرزمین اصلی است

9. The US side, however, calculated the added value created in Hong Kong region's entrepot trade as imports from China, and thus greatly over-calculated its import value from China.
[ترجمه ترگمان]با این حال طرف آمریکایی ارزش افزوده ایجاد شده در تجارت entrepot منطقه هنگ کنگ را به عنوان واردات از چین محاسبه کرد و از این رو ارزش واردات خود را از چین به میزان زیادی محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]با این وجود، طرف آمریکا ارزش افزوده ایجاد شده در تجارت معتدل منطقه هنگ کنگ را به عنوان واردات از چین محاسبه کرد و بنابراین ارزش واردات از چین را بیش از حد محاسبه کرد

10. James: I provide this cast - off edition of the entrepot is a literate journal.
[ترجمه ترگمان]جیمز: من این نسخه از کتاب entrepot را به عنوان یک مجله ادبی در اختیار قرار می دهم
[ترجمه گوگل]جیمز: من این مجله از مجله را ارائه می دهم یک مجله سواد است

11. Hong Kong has been undertaking the heavy task of the mainland's traditional entrepot trade.
[ترجمه ترگمان]هنگ کنگ وظیفه سنگین تجارت سنتی entrepot را بر عهده گرفته است
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ در حال انجام وظیفه سنگین تجارت معتدل سنتی سرزمین اصلی است

12. Port is the core carrier of International Shipping Center. It's the gateway and entrepot of hinterland economy, which is the core of strengthening the competitive capacity as a central city.
[ترجمه ترگمان]بندر اصلی مرکز حمل و نقل بین المللی است این ورودی و خروجی اقتصاد داخلی است که هسته تقویت ظرفیت رقابتی به عنوان یک شهر مرکزی است
[ترجمه گوگل]بندر اصلی حمل و نقل مرکز بین المللی حمل و نقل است این دروازه و مزایده اقتصاد داخلی است که هسته اصلی تقویت ظرفیت رقابت به عنوان یک شهر مرکزی است

13. A large part of Sino - US trade is conducted through entrepot trade via a third place.
[ترجمه ترگمان]بخش بزرگی از تجارت چین - ایالات متحده از طریق تجارت entrepot از طریق یک مکان سوم انجام می شود
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از تجارت چین و آمریکا از طریق تجارت معتبری از طریق جایگاه سوم انجام می شود

They are planning to turn Bushehr into the main entrepôt of the Persian Gulf.

آن‌ها می‌خواهند بوشهر را تبدیل به شاه‌بندر اصلی خلیج فارس بکنند.



کلمات دیگر: