کلمه جو
صفحه اصلی

denomination


معنی : پول، مذهب، نام گذاری، تسمیه، لقب یا عنوان، واحد جنس
معانی دیگر : (پول و تمبر پست) ارزش، فرقه، گروه مذهبی، اسم گذاری، نام (به ویژه نام رده یا طبقه)، درجه، رده، طبقه بندی

انگلیسی به فارسی

نام‌گذاری، تسمیه، لقب یا عنوان، طبقه‌بندی، مذهب، واحد جنس، پول


فرقه، مذهب، نام گذاري، تسمیه، پول، لقب یا عنوان، واحد جنس


انگلیسی به انگلیسی

• name (particularly of a class of things); kind, class; religious sect
a denomination is a religious group within a particular religion.
the denomination of a bank note or coin is the amount of money that it is worth.

مترادف و متضاد

Synonyms: body, category, class, grade, group, size, type, unit, value


name


پول (اسم)
handsel, deposit, shiner, money, dough, specie, rhino, payment, fee, currency, purse, denomination, riches, lucre, gold, lolly, moolah, remittance, pelf, wampum

مذهب (اسم)
sect, faith, religion, denomination, illuminator, gilder

نام گذاری (اسم)
nomination, nomenclature, denomination

تسمیه (اسم)
name, denomination

لقب یا عنوان (اسم)
denomination

واحد جنس (اسم)
denomination

religious belief


Synonyms: church, communion, connection, creed, cult, faith, group, persuasion, religion, school, sect


classification


Synonyms: appellation, appellative, brand, cognomen, compellation, designation, flag, handle, identification, label, moniker, nomen, slot, style, surname, tab, tag, term, title


جملات نمونه

1. The firm is still operating under another denomination.
[ترجمه ترگمان]شرکت هنوز تحت denomination دیگری عمل می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنان تحت نام دیگری است

2. Acceptance of women preachers varies greatly from denomination to denomination.
[ترجمه داوود شفیعی] پذیرفتن زنان به عنوان واعظ از فرقه ای به فرقه ی دیگر متفاوت است.
[ترجمه ترگمان]پذیرش وعاظ زنان تا حد زیادی از denomination تا denomination متفاوت است
[ترجمه گوگل]پذیرش واعظان زن به میزان زیادی از حروف و عبارات متفاوت است

3. The new telephones will accept coins of any denomination.
[ترجمه داوود شفیعی] تلفن های جدید سکه ها را با هر ارزشی قبول خواهند کرد.
[ترجمه ترگمان]این تلفن های جدید سکه هر denomination را خواهند پذیرفت
[ترجمه گوگل]تلفن های جدید سکه های هر نامزدی را قبول خواهند کرد

4. The U. S. coins of the lowest denomination is the cent.
[ترجمه داوود شفیعی] پایین ترین ارزش برای سکه ها در ایالات متحده سنت است.
[ترجمه ترگمان]U اس سکه هایی که در پایین ترین طبقه قرار دارند، سنت پول است
[ترجمه گوگل]سکه های U S از پایین ترین رقم سنت است

5. The US coin of the lowest denomination is the cent.
[ترجمه ترگمان]سکه ایالات متحده که کم ترین مقدار پول را دارد، سنت پول است
[ترجمه گوگل]سکه ایالات متحده از پایین ترین رقم سنت است

6. By definition, any successful denomination looks out for the welfare of at least its own devotees.
[ترجمه ترگمان]طبق تعریف، هر یک از افراد موفق به دنبال رفاه و آسایش حداقل devotees خود هستند
[ترجمه گوگل]بر اساس تعریف، هر نامزد موفقیتآمیز، رفاه حداقل منتقدان خود را دارد

7. Two large denomination bills on top, the rest a small sum.
[ترجمه ترگمان]دو اسکناس درشت و درشت روی میز قرار دارد
[ترجمه گوگل]دو علامت عریض بزرگ در بالا، بقیه یک جمع کوچک است

8. These attributes include maturity, currency of denomination, place of repayment, and default sensitivity.
[ترجمه ترگمان]این ویژگی ها شامل بلوغ، واحد پول، واحد بازپرداخت، و حساسیت پیش فرض هستند
[ترجمه گوگل]این ویژگی ها عبارتند از بلوغ، ارز مذهبی، محل بازپرداخت و حساسیت پیش فرض

9. How this is measured will vary from denomination to denomination.
[ترجمه ترگمان]نحوه ارزیابی این موضوع از هر گروه صنفی گرفته تا denomination متفاوت خواهد بود
[ترجمه گوگل]چگونه این اندازه گیری می شود از فراموشی به حروف ممنوع است

10. Inside was some cash, large denomination notes of exactly the sum agreed for Mr Hall's fencing.
[ترجمه ترگمان]در داخل جعبه مقداری پول نقد و پول زیادی از مبلغ مورد توافق برای شمشیربازی آقای هال بود
[ترجمه گوگل]در داخل برخی از پول نقد، یادداشت های عریض بزرگ دقیقا مبلغ توافق شده برای شمشیر آقای هال

11. Litre is a metric denomination.
[ترجمه ترگمان]Litre یک واحد متریک است
[ترجمه گوگل]لیتر یک مفهوم متریک است

12. Because Congregationalists were such a wealthy denomination the true figure would be considerably larger.
[ترجمه ترگمان]به خاطر این که Congregationalists آنقدر ثروتمند بودند که اندام واقعی به نحو قابل ملاحظه ای بزرگ تر می شد
[ترجمه گوگل]از آن جا که کانگگرایانگرایان چنین رقومی ثروتمند بودند، رقم واقعی به میزان قابل توجهی بیشتر خواهد بود

13. It received no funds from any denomination although the Congregational Union provided office space in London.
[ترجمه ترگمان]هر چند که اتحادیه Congregational فضای دفتر را در لندن تامین می کرد، هیچ پولی از هر صنفی دریافت نکرده بود
[ترجمه گوگل]این مبلغ هیچگونه وجهی دریافت نکرده بود، هرچند اتحادیه جماعت در لندن فضای اداری را در اختیار داشت

14. Because churches are autonomous, the denomination has no authority to limit the pulpit or deacon boards to men, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که چون کلیسا خودمختار است، این پول هیچ قدرتی برای محدود کردن منبر یا deacon به مردان ندارد
[ترجمه گوگل]او گفت که از آنجایی که کلیساها مستقل هستند، حکم به هیچ وجه اختیاری برای محدود ساختن مجلس و یا دیکون به مردان نیست

coins and stamps of different denominations

سکه و تمبرهای دارای ارزش متفاوت


Please give me (notes of) larger denomi- nations.

لطفاً اسکناس‌های درشت‌تر بدهید.


Our students belong to various Christian denominations.

دانشجویان ما از فرقه‌های مختلف مسیحی هستند.


پیشنهاد کاربران

( پول، وزن، طول و غیره ) : واحد


کلمات دیگر: