کلمه جو
صفحه اصلی

deprecatory


معنی : حاکی از نارضایتی یا بی میلی
معانی دیگر : نکوهشی، وابسته به تقبیح و زشت دانی، نهی آمیز، پوزش آمیز، پوزشی، معذرت آمیز

انگلیسی به فارسی

حاکی از نارضایتی یا بی‌میلی


فریبکارانه، حاکی از نارضایتی یا بی میلی


انگلیسی به انگلیسی

• condemning, critical; belittling, scornful
a deprecatory attitude or gesture shows that you disapprove of something.

مترادف و متضاد

حاکی از نارضایتی یا بی میلی (صفت)
deprecatory

جملات نمونه

1. the teacher's deprecatory remarks
سخنان نکوهش آمیز معلم

2. With a deprecatory grunt, the jackal again complied.
[ترجمه ترگمان]شغال با غرشی حاکی از عدم موافقت، دوباره اطاعت کرد
[ترجمه گوگل]با شلاق خسته کننده، شاکل دوباره به انجام رسید

3. Accordingly he is not fried besides oneself, deprecatory also employee is fried.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس او به غیر از خود فرد سرخ شده و یا ناراضی نیست
[ترجمه گوگل]بر همین اساس، او علاوه بر خود سرخ نشده است، همچنین کارمند متخلف نیز سرخ شده است

4. The subject of this eulogy murmured something deprecatory .
[ترجمه ترگمان]این مدح و ستایش چیزی حاکی از عدم رضایت خاطر بر لب آورد
[ترجمه گوگل]موضوع این مزخرفی چیزی فریبندهای را خنداند

5. The respect is designed in colour, majority of the expert inside course of study is deprecatory employ deeper, darker color, may make a space more depressive in that way.
[ترجمه ترگمان]این احترام به صورت رنگی طراحی شده است و اکثر افراد متخصص در داخل درس به عمد رنگ تیره تر و تیره تر را به کار می گیرند و ممکن است فضایی بیشتر از افسردگی داشته باشند
[ترجمه گوگل]احترام در رنگ طراحی شده است، اکثریت متخصص در حین مطالعه، فرسودگی عمیق تر و رنگ تیره تر است، بنابراین می توان فضای بیشتری را افسرده کرد

6. "And you have observed, my wife, " said Defarge, in a deprecatory manner, "the anguish of his daughter, which must be a dreadful anguish to him! "
[ترجمه ترگمان]دوفارژ با لحنی حاکی از عدم رضایت خاطر گفت: همسر من، شما هم متوجه هستید که اندوه دخترش چه اندوه وحشتناکی است! \" \" \"
[ترجمه گوگل]'و شما مشاهده کردید، همسر من، گفت: Defarge، به شیوه ای فریبنده،' درد و رنج دخترش، که باید هراس وحشتناک به او! '

7. In the town that buys car become the order of the day in this loan, gong Haiyan is deprecatory however consume ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]در شهری که خرید خودرو به ترتیب روز در این وام است، به هر حال زنگ زدن به زنگ خطر کمتری دارد
[ترجمه گوگل]در شهر که ماشین را خریداری می شود، سفارش روز در این وام، گونگ هائیان هزینه های گزاف را در پیش می گیرد، با این حال پیش از برنامه ریزی مصرف می کند

8. The steward stands facing him at the other side of the table, if so deprecatory a stance as his can be called standing.
[ترجمه ترگمان]پیشکار در طرف دیگر میز روبروی او می ایستد
[ترجمه گوگل]استوارت در مقابل طرف مقابل میز جلوی او قرار دارد، اگر چنین موضعی را نادیده بگیرد، چرا که می توان آن را ایستاده نامید

the teacher's deprecatory remarks

سخنان نکوهش‌آمیز معلم


پیشنهاد کاربران

ارزش چیزی را کم جلوه دادن ( Detracting )


کلمات دیگر: