1. The baseball game completely enthralled the crowd.
[ترجمه ترگمان]بازی بیسبال به طور کامل مردم را شیفته خود کرد
[ترجمه گوگل]بازی بیس بال به طور کامل جمعیت را جذب کرد
2. The passengers were enthralled by the scenery.
[ترجمه ترگمان]مسافران شیفته صحنه بودند
[ترجمه گوگل]مسافران توسط مناظر غرق شدند
3. They were enthralled with the play.
[ترجمه ترگمان]آن ها شیفته نمایش بودند
[ترجمه گوگل]آنها با بازی مشغول بازی بودند
4. She kept her audience enthralled throughout her twenty - minute performance.
[ترجمه ترگمان]او حضار را شیفته عملکرد بیست دقیقه خود نگه داشت
[ترجمه گوگل]او مخاطبان خود را در طول اجرای بیست دقیقه خود درگیر کرد
5. The audiences were enthralled with her singing and dancing.
[ترجمه ترگمان]حضار شیفته آواز و رقص او بودند
[ترجمه گوگل]تماشاگران با آواز خواندن و رقص خویش غافلگیر شدند
6. The child watched, enthralled by the bright moving images.
[ترجمه ترگمان]کودک مسحور تصاویر متحرک مسحور کننده آن نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]کودک تماشا می کند، با تصاویر متحرک درخشان جذب می شود
7. This book will enthral readers of all ages.
[ترجمه ترگمان]این کتاب خوانندگان تمام اعصار خواهد بود
[ترجمه گوگل]این کتاب خوانندگان در تمام سنین را جذب می کند
8. They listened enthralled to what he was saying.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجذوب آنچه می گفت گوش می دادند
[ترجمه گوگل]آنها به سخنانش گوش فرا دادند
9. The audience was enthralled for two hours by a sparkling, dramatic performance.
[ترجمه ترگمان]تماشاگران بیش از دو ساعت توسط نمایشی پر زرق و برق و نمایشی مسحور کننده شده بودند
[ترجمه گوگل]تماشاگران به مدت دو ساعت با عملکرد درخشان و دراماتیک غرق شدند
10. The children listened enthralled as the storyteller unfolded her tale.
[ترجمه ترگمان]بچه ها با شیفتگی به داستان داستان خود گوش می دادند
[ترجمه گوگل]کودکان به عنوان قصه گویی داستان خود را به نمایش گذاشتند
11. I found your book absolutely enthralling!
[ترجمه ترگمان]! من کتاب تو رو کاملا \"enthralling\" پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من کتاب خود را کاملا جذب کردم
12. The fans sat enthralled in the darkened cinema.
[ترجمه ترگمان]طرفداران شیفته سینمای تاریک شدند
[ترجمه گوگل]طرفداران در سینمای تاریک نشسته بودند
13. The boy was enthralled by the stories of adventure.
[ترجمه ترگمان]پسر شیفته داستان ماجرا شده بود
[ترجمه گوگل]پسر توسط داستان های ماجراجویی غرق شد
14. Three decades on and he's still enthralled - he almost falls blubbering at John Lee's feet.
[ترجمه ترگمان]سه دهه بعد او هنوز شیفته است - تقریبا به پای جان لی می افتد
[ترجمه گوگل]سه دهه است و او هنوز تحریک شده است - او تقریبا در حال پا زدن در جان لی است
15. But most enthralling was her attraction to two people for whom she wrote her most ardent poems.
[ترجمه ترگمان]اما بیش از همه جلب توجه او به دو نفر بود که او اغلب اشعار عاشقانه خود را برای او می نوشت
[ترجمه گوگل]اما اغلب جذابیت جذابیت او برای دو نفر بود که برای او اشعار شدید خود را نوشته بود