کلمه جو
صفحه اصلی

fisc


معنی : اموال ضبط شده، خزانه داری پادشاهی، خزانه کشور
معانی دیگر : (نادر) خزانه دولتی یا سلطنتی

انگلیسی به فارسی

خزانه کشور، اموال ضبط‌شده


فیزیک، اموال ضبط شده، خزانه داری پادشاهی، خزانه کشور


انگلیسی به انگلیسی

• royal treasury

مترادف و متضاد

اموال ضبط شده (اسم)
fisc

خزانه داری پادشاهی (اسم)
fisc

خزانه کشور (اسم)
fisc

جملات نمونه

1. Fantastic grow the evening gowns Agents of the Fisc pursue Absconding tax-defaulters through The sewers of provincial towns .
[ترجمه ترگمان]شگفت انگیز است که طراحان لباس شب، ماموران لباس fisc را به دنبال مالیات بر پرداخت مالیات از طریق فاضلاب شهرهای استان، دنبال می کنند
[ترجمه گوگل]لباس های عجیب و غریب لباس های شبانه را می پردازند نمایندگان فیس بوک از طریق فاضلاب های شهر های استانی از افراد متعهد به پرداخت مالیات اجتناب می کنند

2. A "strong fisc, weak finance" situation is shown in West-China economy development.
[ترجمه ترگمان]\"وضعیت مالی ضعیف\"، وضعیت مالی ضعیف \" در توسعه اقتصادی غرب و چین نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]وضع اقتصادی قوی و مالی ضعیف در توسعه اقتصادی غرب و چین نشان داده شده است

3. By our experiments, we discovered that Astraglus membranaceus(Fisc h)Bge has the fuction of anti-fatigued and it also restrain the activity of intestines s smooth-level muscle.
[ترجمه ترگمان]با آزمایش ها ما، کشف کردیم که Astraglus membranaceus (fisc h)Bge دارای fuction of است و همچنین فعالیت ماهیچه صاف و نرم روده را مهار می کند
[ترجمه گوگل]با آزمایش های ما کشف کردیم که Astraglus membranaceus (Fisc h) Bge فوکوس ضد خستگی دارد و همچنین فعالیت ماهیچه های صاف سطح روده را محدود می کند

4. Robertson was one of the 11 members of the secret Foreign Intelligence Surveillance Court (FISC).
[ترجمه ترگمان]رابرتسون یکی از ۱۱ عضو دیوان عالی نظارت بر اطلاعات خارجی بود (fisc)
[ترجمه گوگل]رابرتسون یکی از 11 عضو دادگاه نظارت بر اطلاعات خارجی (FISC) بود

5. The third lesson is that the large scale bail-out packages will have implications for the regulatory architecture of the financial system and for the fisc of countries.
[ترجمه ترگمان]سومین درس این است که بسته های خارج از قید وثیقه، پیامدهایی برای معماری تنظیمی سیستم مالی و برای fisc کشورها خواهد داشت
[ترجمه گوگل]درس سوم این است که بسته های تسلیحاتی در مقیاس وسیع برای معماری نظارتی سیستم مالی و برای کشورهای عضو فاقد ارزش است

6. The software is designed to satisfy the demand of the Taxation, Fisc and Bank Transverse Online System (TFBTOS) which is aimed to realize the data-exchange between Taxation bureau and Banks.
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار برای ارضای نیاز سیستم مالیات، fisc و بانک امریکن اکسپرس (TFBTOS)طراحی شده است که هدف از آن درک تبادل داده ها بین اداره مالیات و بانک ها می باشد
[ترجمه گوگل]این نرم افزار برای پاسخگویی به تقاضای سیستم پرداخت مالیاتی، فیسبوک و بانک بین المللی (TFBTOS) طراحی شده است که هدف آن تبادل اطلاعات بین اداره مالیات و بانک ها است

7. Barack Obama yesterday introduced his new White House budget director, Peter Orszag, vowing to conduct a "line by line" review of the federal fisc.
[ترجمه ترگمان]دیروز، باراک اوباما، مدیر جدید بودجه کاخ سفید خود، پیتر Orszag، را معرفی کرد و قول داد که یک \"خط انتقال\" را به \"بازبینی خط\" دولت فدرال هدایت کند
[ترجمه گوگل]دیروز باراک اوباما مدیر بودجه ی کاخ سفید خود را، پیتر اورسگ، تأکید کرد که قصد دارد به صورت خطی به بررسی فیس بوک فدرال بپردازد


کلمات دیگر: