کلمه جو
صفحه اصلی

gobbledygook


معنی : سخن نامفهوم، شر و ور، سخن بی ربط
معانی دیگر : (آمریکا - خودمانی) مغلق و نامفهوم (بیشتر در مورد سبک صحبت یا نگارش مراسلات دولتی گفته می شود)، زبان یاجوج و ماجوج، یاوه (gobbledegook هم می نویسند)، gobbledegook سخن نامفهوم

انگلیسی به فارسی

( gobbledegook ) سخن نامفهوم، سخن بی ربط، شر و ور


gobbledygook، شر و ور، سخن نامفهوم، سخن بی ربط


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: wordy, unclear language, with roundabout expressions and generally meaningless phrases.
مشابه: double-talk, jabber, jargon

• writing which uses complex phrases and fancy words, vague bureaucratic jargon
gobbledygook is language, often in official statements, which you cannot understand at all; an informal word.

مترادف و متضاد

سخن نامفهوم (اسم)
abracadabra, gobbledygook, galimatias, jabberwocky

شر و ور (اسم)
gobbledygook

سخن بی ربط (اسم)
gobbledygook, sputter, ramble

jargon


Synonyms: balderdash, baloney, bosh, bull, bunk, cant, drivel, gibberish, hooey, rigmarole, rubbish


جملات نمونه

1. I can't understand all this legal gobbledygook.
[ترجمه ترگمان]من همه این gobbledygook قانونی رو درک نمی کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تمام این حقایق gobbledygook را درک کنم

2. The extract reads as gobbledygook if it is read as a speech by one individual.
[ترجمه ترگمان]این عصاره به عنوان gobbledygook خوانده می شود اگر به عنوان یک سخنرانی توسط یک فرد خوانده شود
[ترجمه گوگل]این عصاره به عنوان یک سخنرانی توسط یک فرد خوانده می شود به عنوان gobbledygook خوانده می شود

3. Of course, those words are gobbledygook on the whole.
[ترجمه ترگمان] البته، اون کلمات دارن روش کار میکنن
[ترجمه گوگل]البته، این کلمات به طور کلی در مورد gobbledygook هستند

4. Patents in new fields often sound like gobbledygook, since each inventor makes up his own terminology.
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که هر مخترع اصطلاحات خود را بیان می کند، حق Patents در زمینه های جدید اغلب شبیه gobbledygook است
[ترجمه گوگل]اختراعات در حوزه های جدید اغلب مانند gobbledygook صدق می کنند، چرا که هر مخترع اصطلاح خود را می سازد

5. The following is the key paragraph from the barrowload of civil service-drafted jargon and gobbledygook which Douglas dumped upon an unsuspecting House.
[ترجمه ترگمان]در ادامه یک بند اصلی از the اصطلاحات حقوقی مدنی و gobbledygook که داگلاس از خانه unsuspecting رها کرده بود، قرار دارد
[ترجمه گوگل]در زیر پارامتر کلیدی از فرماندهی اصطلاحات رسمی خدماتی و گوگل دیویدک است که داگلاس بر روی یک خانه بی نظیر ریخت

6. They must have a full - time staff to dream up all this gobbledygook.
[ترجمه ترگمان]اونا باید یه عالمه چوب تمام وقت داشته باشن که همه این gobbledygook رو خواب ببینن
[ترجمه گوگل]آنها باید کارکنان تمام وقت را داشته باشند تا همه این گوبلدینگ را فهمیده باشند

7. Plain-language advocates and practitioners will nibble at the iron curtain of the tenacious legalese and other forms of gobbledygook .
[ترجمه ترگمان]مدافعان زبان ساده و افراد حرفه ای به پرده آهنین legalese سرسخت و دیگر شکل های زیستی گاز می زنند
[ترجمه گوگل]طرفداران و تمرینکنندگان زبان ساده در پردهی آهن از legalese و دیگر اشکال gobbledygook سفت می شوند

8. No one likes to read or listen to government gobbledygook.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دوست ندارد خواندن یا گوش دادن به gobbledygook دولتی را دوست داشته باشد
[ترجمه گوگل]هیچ کس دوست ندارد به خواندن و یا گوش دادن به دولت gobbledygook

9. So, when the dishonest politician wants to hornswoggle the public with a boondoggle, he usually explains things in gobbledygook.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، زمانی که سیاست مدار متقلب می خواهد مردم را با یک متخصص تغذیه کند، او معمولا چیزها را در gobbledygook توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین، هنگامی که سیاستمدار نادرست می خواهد جامعه را با یک قاعده کلی تقسیم کند، او معمولا چیزهایی را در gobbledygook توضیح می دهد

پیشنهاد کاربران

کسشر ( تلفظ درست:گابیلی گوک )


کلمات دیگر: