معنی : ریشه دار، حاشیه دار، شرابه دار معانی دیگر : (زیست شناسی) لب رشته دار، لب ساختاری، fimbrial ریشه دار
ریشه دار (صفت)barbate, ciliate, stubby, ciliated, rooty, filose, fimbriateحاشیه دار (صفت)laciniate, frizzy, frizzly, fimbriate, fringy, limbedشرابه دار (صفت)fimbriate
fimbriate ( زیست شناسی - علوم گیاهی ) واژه مصوب: شَرّابه ایتعریف: ویژگی برگی که حاشیۀ آن کرک یا بریدگی های نخی شکل داشته باشد