کلمه جو
صفحه اصلی

hers


معنی : ... او، مال انزن
معانی دیگر : (مونث) مال او (اغلب پس از of می آید)، مال انزن فرق میان her وhers اینست که her همیشه با موصوف گفته میشود ولی hersتنها وبطور مطلق بکارمیرود

انگلیسی به فارسی

مال انزن (فرق میان her و hers اینست که her همیشه با موصوف گفته می‌شود ولی hers تنها وبطور مطلق بکار می‌رود)


انگلیسی به انگلیسی

ضمیر ( pronoun )
• : تعریف: a possessive form of she; that or those belonging to her.

- That book is hers.
[ترجمه ترگمان] اون کتاب مال اونه
[ترجمه گوگل] این کتاب آن است
- You should use hers, not mine.
[ترجمه ترگمان] تو باید از اون استفاده کنی، نه من
[ترجمه گوگل] شما باید از آن استفاده کنید نه من

• belonging to a specific female
you use hers to indicate that something belongs or relates to a woman, girl, or female animal that has already been mentioned, or whose identity is known.

مترادف و متضاد

... او (ضمير)
her, his, hers

مال انزن (ضمير)
hers

جملات نمونه

1. a friend of hers
یک دوست او

2. the cow is hers and she milks it
گاو مال اوست و وی آن را می دوشد.

3. this book is hers
این کتاب از آن اوست.

4. your poems are good, but hers are better
شعرهای تو خوب اند ولی مال آن زن بهترند.

5. she claimed that the ring was hers
او ادعا کرد که انگشتر مال اوست.

6. That skirt of hers is positively indecent.
[ترجمه ترگمان]دامن او به کلی زشت است
[ترجمه گوگل]این دامن از آن ها مثبت است

7. She identified the bag as hers by saying what it contained.
[ترجمه ترگمان]او کیف را با گفتن آنچه محتوی آن بود، شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]او گفت که کیسه را با گفتن آنچه که در آن قرار دارد، شناسایی کرد

8. He bent and touched his mouth to hers.
[ترجمه ترگمان]خم شد و دهانش را به دهان او چسباند
[ترجمه گوگل]او خم شد و دهانش را به هم زد

9. I dovetailed my work arrangements with hers.
[ترجمه ترگمان]من ترتیبی دادم که کار خود را با او تنظیم کنم
[ترجمه گوگل]من ترتیبات کاری خود را با آنها هماهنگ کردم

10. My salary is chicken feed compared with hers.
[ترجمه ترگمان]حقوق من در مقایسه با بچه هاش در مقایسه با اونه
[ترجمه گوگل]حقوق من، خوراک مرغ است در مقایسه با آن

11. Your account of events corresponds with hers.
[ترجمه ترگمان]شرح حوادث با او مطابقت دارد
[ترجمه گوگل]حساب کاربری شما مربوط به رویدادها است

12. That temper of hers will get her into trouble one of these days.
[ترجمه ترگمان]این اخلاق او را یکی از این روزها به دردسر خواهد انداخت
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها این احساسات او را به دردسر انداخته است

13. He offered to swap his camera for hers.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که دوربین خود را عوض کند
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد دوربین خود را برای او مبادله کند

14. Your work is bad but hers is worse; mine is worst of all.
[ترجمه ترگمان]کار تو بد است، اما بدتر از همه، مال من بدتر از همه است
[ترجمه گوگل]کار شما بد است اما او بدتر است معدن بدترین است

15. She's always fussing over that son of hers as if he were a little boy.
[ترجمه ترگمان]او همیشه با این پسر زندگی می کند که انگار بچه کوچکی است
[ترجمه گوگل]او همیشه از این پسر به عنوان یک پسر کوچولو مشتاق است

16. He entwined his fingers with hers and looked into her eyes.
[ترجمه ترگمان]انگشتانش را با انگشت های او گره زد و به چشمانش نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او انگشتان خود را با هم چسبانید و به چشمانش نگاه کرد

a friend of hers

یک دوست او


This book is hers.

این کتاب از آن اوست.


Your poems are good, but hers are better.

شعرهای تو خوب‌اند؛ ولی مال آن زن بهترند.


پیشنهاد کاربران

این کلمه در مواقعی میاد که مالک یک جسم یک دختر باشد و وقتی hersدر یک جمله به کار میرود یک شخس در باره ی سوم شخس حرف میزند



کلمات دیگر: