1. In both cases hemispheric processing is differentially invoked by the system.
[ترجمه ترگمان]در هر دو مورد پردازش hemispheric توسط سیستم مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در هر دو حالت، پردازش نیمکره ای به طور متفاوتی توسط سیستم مورد استفاده قرار می گیرد
2. Chile's opposition, Wilson's plan for western hemispheric League of Nations collapsed.
[ترجمه ترگمان]مخالفت شیلی، برنامه ویلسون برای اتحادیه hemispheric غربی از بین رفت
[ترجمه گوگل]مخالفت شیلی، طرح ویلسون برای اتحادیه ملل نیمکره غربی سقوط کرد
3. Conclusions The effect of lett hemispheric cerebral hemorrhage on heart function are different from the effect of right one.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اثر خونریزی مغزی و خونریزی مغزی در عملکرد قلب با اثر یک فرد درست متفاوت است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اثر خونریزی مغزی نیمه سلولی خلفی بر عملکرد قلب متفاوت از تأثیر آن است
4. Objective: Relationships between hemispheric dominance cognitive styles and Big Five personality traits were investigated.
[ترجمه ترگمان]هدف: روابط بین سبک های شناختی تسلط hemispheric و پنج ویژگی شخصیتی بزرگ بررسی شدند
[ترجمه گوگل]هدف: روابط میان سبکهای شناختی غلبه بر نیمکره و صفات شخصیتی پنجگانه مورد بررسی قرار گرفت
5. The integrated hemispheric group showed more extraversion than the left hemispheric group, and more conscientiousness than the right group.
[ترجمه ترگمان]گروه hemispheric ادغام شده، برون گرایی بیشتری نسبت به گروه چپ گرا و هوشیاری بیشتری نسبت به گروه راست نشان داد
[ترجمه گوگل]گروه نیمسره یکپارچه بیش از گروه نیمکره چپ و غرض ورزی بیشتری نسبت به گروه راست نشان داد
6. An experiment with hemispheric punches reveals that the difference in their diameters and the specimen shape has some influence on FLD.
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش با فشار hemispheric نشان می دهد که تفاوت در قطر آن ها و شکل نمونه تاثیری بر fld دارد
[ترجمه گوگل]یک آزمایش با پانچهای نیمکره ای نشان می دهد که تفاوت در قطر آنها و شکل نمونه بر روی FLD تاثیر می گذارد
7. A form of gem cut marked by a flat base and a faceted, hemispheric upper surface.
[ترجمه ترگمان]شکلی از سنگ های قیمتی که به وسیله یک پایه تخت و چند جانبه و یک سطح فوقانی مشخص شده بود
[ترجمه گوگل]یک شکل از سنگهای قیمتی که توسط یک پایه تخت مشخص شده اند و سطح بالایی و نیمه مرطوب دارد
8. ObjectiveTo observe the effect of mild hypothermia on vital signs of the elderly patients with anterior circulation brain infarction (massive hemispheric infarction) and hyperpyrexia.
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo تاثیر of خفیف را روی علائم حیاتی بیماران مسن تر با infarction گردش جلویی مغز مشاهده کردند (hemispheric infarction)و hyperpyrexia
[ترجمه گوگل]هدف: تاثیر هیجوترمی خفیف بر علائم حیاتی بیماران سالمند مبتلا به انفارکتوس قرون وسطای مغزی قدامی (انفارکتوس حوضه عظیم) و هیپرپیراکسی مشاهده شود
9. Objective To analyse the clinical and pathological characteristics in 33 acute cerebral hemispheric swelling ( ACHS ) cases.
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل ویژگی های بالینی و آسیب شناسی (۳۳)در ۳۳ مورد حاد مغزی مزمن (ACHS)
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور تجزیه و تحلیل ویژگی های بالینی و پاتولوژی در 33 بیمار مبتلا به تورم نیمکره ای مغز حاد (ACHS)
10. The results provided electrophysiologic evidences of dissociation and dynamic hemispheric dominance of maintaining Chinese characters and spatial Information in working memory.
[ترجمه ترگمان]نتایج ارایه شده نشان از تجزیه و تحلیل پویای تجزیه و تحلیل پویای حفظ شخصیت های چینی و اطلاعات مکانی در حافظه فعال دارد
[ترجمه گوگل]نتایج حاصل از شواهد الکتروفیزیولوژیک از تقسیم بندی و سلطه نیمکره پویا برای حفظ شخصیت های چینی و اطلاعات مکانی در حافظه کاری ارائه شده است
11. Use of the baseline NIHSS score to predict stroke outcome must take hemispheric lateralization into account.
[ترجمه ترگمان]استفاده از نمره NIHSS مبنا برای پیش بینی نتیجه ضربه باید hemispheric lateralization را به حساب آورد
[ترجمه گوگل]استفاده از نمره NIHSS پایه برای پیش بینی نتیجه سکته مغزی باید به صورت لایه زدایی نیمکره ای را در نظر بگیرد
12. MR images show a mild degree of cerebral atrophy, as slight widening of the hemispheric sulci, prominent in the parietal and perisylvian regions.
[ترجمه ترگمان]تصاویر MR یک درجه خفیف از atrophy مغزی را به عنوان گشاد شدن خفیف hemispheric sulci، برجسته در مناطق آهیانه ای و perisylvian نشان می دهند
[ترجمه گوگل]تصاویر MR یک درجه خفیف آتروفی مغزی را نشان می دهد، به طوری که گسترش کمی از سولسی نیمکره، برجسته در مناطق Parietal و Perisylvian
13. In this species, the first division of zygote produces two equal hemispheric cells by the first partition wall at the right angles to the axis of the archegonium.
[ترجمه ترگمان]در این گونه، اولین تقسیم تخم دو سلول hemispheric برابر را با اولین دیواره حایل در زاویه راست به محور the تولید می کند
[ترجمه گوگل]در این گونه، اولین بخش zygote دو سلول نیمکره ای برابر با دیواره پارتیشن اول را در زاویه راست به محور آرکهجومی تولید می کند
14. Monday's announcement came just days before a summit of hemispheric leaders in Trinidad and Tobago.
[ترجمه ترگمان]اعلام روز دوشنبه تنها چند روز پیش از برگزاری نشست سران hemispheric در ترینیداد و توباگو برگزار شد
[ترجمه گوگل]اعلام روز دوشنبه تنها چند روز قبل از برگزاری نشست رهبران نیمکره ای در ترینیداد و توباگو صورت گرفت