معنی : خام
unprepared
معنی : خام
انگلیسی به فارسی
آماده نیست، خام
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: unpreparedly (adv.), unpreparedness (n.)
مشتقات: unpreparedly (adv.), unpreparedness (n.)
• (1) تعریف: not having made plans or preparations.
• متضاد: prepared, prepared, set
• متضاد: prepared, prepared, set
• (2) تعریف: not equipped for a particular event, such as an emergency.
• متضاد: prepared, prepared
• متضاد: prepared, prepared
• (3) تعریف: not planned in advance; impromptu.
• مشابه: impromptu
• مشابه: impromptu
• not ready
if you are unprepared for something, you are not ready for it, and are therefore surprised or at a disadvantage when it happens.
if you are unprepared for something, you are not ready for it, and are therefore surprised or at a disadvantage when it happens.
مترادف و متضاد
خام (صفت)
rude, simple, naive, rare, green, unripe, crude, naif, raw, unfeasible, half-baked, undone, unequipped, unprepared
جملات نمونه
1. He was completely/totally/wholly unprepared for what he saw.
[ترجمه ترگمان]او کاملا یا کاملا آماده برای آنچه می دید آمادگی نداشت
[ترجمه گوگل]او کاملا / کاملا / به طور کامل برای آنچه که او دیدم آماده نشد
[ترجمه گوگل]او کاملا / کاملا / به طور کامل برای آنچه که او دیدم آماده نشد
2. I was totally unprepared for the challenge which faced me.
[ترجمه ترگمان]برای چالشی که با من روبرو شده آماده نبودم
[ترجمه گوگل]من برای چالشی که با من روبرو شد، کاملا آماده نشدم
[ترجمه گوگل]من برای چالشی که با من روبرو شد، کاملا آماده نشدم
3. I was totally unprepared for the announcement on the next day.
[ترجمه ترگمان]روز بعد برای اعلام خبر آماده نبودم
[ترجمه گوگل]من برای روز بعد اعلام آمادگی نکردم
[ترجمه گوگل]من برای روز بعد اعلام آمادگی نکردم
4. The sheer number of spectators has caught everyone unprepared.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی تماشاچی آن ها را غافلگیر نکرده است
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از تماشاگران همه چیز را آماده کرده اند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از تماشاگران همه چیز را آماده کرده اند
5. The extreme cold weather caught them unprepared.
[ترجمه ترگمان]هوای سرد و سرد آن ها را غافلگیر کرد
[ترجمه گوگل]آب و هوای شدید سرد آنها را آماده نکرد
[ترجمه گوگل]آب و هوای شدید سرد آنها را آماده نکرد
6. She was totally unprepared for the blast of criticism she received.
[ترجمه ترگمان]او برای انفجار انتقادها که دریافت کرده آمادگی کامل نداشت
[ترجمه گوگل]او برای انفجار انتقادی که او دریافت کرده بود کاملا آماده نشده بود
[ترجمه گوگل]او برای انفجار انتقادی که او دریافت کرده بود کاملا آماده نشده بود
7. His fame was so sudden that he was unprepared for public life.
[ترجمه ترگمان]شهرت او چنان ناگهانی بود که برای زندگی عمومی آماده نبود
[ترجمه گوگل]شهرتش چنان ناگهانی بود که او برای زندگی عمومی آمادگی نداشت
[ترجمه گوگل]شهرتش چنان ناگهانی بود که او برای زندگی عمومی آمادگی نداشت
8. They were unprepared to accept the conditions of the contract.
[ترجمه ترگمان]آن ها آماده پذیرش شرایط قرارداد نبودند
[ترجمه گوگل]آنها آمادگی پذیرش شرایط قرارداد را نداشتند
[ترجمه گوگل]آنها آمادگی پذیرش شرایط قرارداد را نداشتند
9. She was unprepared to accept that her marriage was over.
[ترجمه ترگمان]آماده بود که قبول کند که ازدواجش به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]او آمادگی پذیرش ازدواج را نداشت
[ترجمه گوگل]او آمادگی پذیرش ازدواج را نداشت
10. She was unprepared for the flood of vituperation which descended on her from her critics.
[ترجمه ترگمان]برای سیلی از ناسزا که از منتقدان خود بر او فرود آمد آماده نبود
[ترجمه گوگل]او برای سیل شکنندگی که از منتقدان او فرود آمد آماده نشد
[ترجمه گوگل]او برای سیل شکنندگی که از منتقدان او فرود آمد آماده نشد
11. It was a crisis that she was totally unprepared for.
[ترجمه ترگمان]این یک بحران بود که آمادگی آن را نداشت
[ترجمه گوگل]این یک بحران بود که او کاملا آماده نشده بود
[ترجمه گوگل]این یک بحران بود که او کاملا آماده نشده بود
12. She was totally unprepared for his response.
[ترجمه ترگمان]آمادگی واکنش او را نداشت
[ترجمه گوگل]او برای پاسخش کاملا آماده نشده بود
[ترجمه گوگل]او برای پاسخش کاملا آماده نشده بود
13. Faculty members complain that their students are unprepared to do college-level work.
[ترجمه ترگمان]اعضای دانشکده شکایت دارند که دانش آموزان آن ها آماده انجام کار در سطح کالج نیستند
[ترجمه گوگل]اعضای هیات علمی شکایت میکنند که دانشجویانشان آماده کار در کالج نیستند
[ترجمه گوگل]اعضای هیات علمی شکایت میکنند که دانشجویانشان آماده کار در کالج نیستند
14. Many of the students were simply unprepared for higher education; others had to go back to work.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان بدون آمادگی برای آموزش عالی آماده بودند؛ برخی دیگر مجبور بودند به سر کار بازگردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشجویان به سادگی برای تحصیلات عالی آماده نبودند؛ دیگران مجبور بودند به کار بازگردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشجویان به سادگی برای تحصیلات عالی آماده نبودند؛ دیگران مجبور بودند به کار بازگردند
پیشنهاد کاربران
نا آماده
I am unprepared
I am unprepared
اماده نبودن
آماده نشده، ناساخته. نیاراسته. نابسیجیده. فراهم ناشده، نامستعد، نامهیا
نامیسر، فراهم نشده، نسنجیده، نامجهز، بی تدارک، بی تجهیز، بی پشتیبانی، بدونِ آمادگی
بی تجربه
کلمات دیگر: