1. the unhealthy habit of cigarette smoking
عادت مضر سیگار کشیدن
2. he was unhealthy for a long time
مدتی مدید بیمار بود.
3. it was unhealthy to criticize the government
انتقاد از دولت خطرناک بود.
4. a damp, ferverish, unhealthy place
محلی مرطوب و تب آور و ناسالم
5. her skin had an unhealthy yellowish tinge
پوست او ته رنگ زرد و بیمار گونه ای داشت.
6. Avoid unhealthy foods such as hamburger and chips.
[ترجمه ترگمان]از غذاهای ناسالم مانند همبرگر و همبرگر خودداری کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از غذاهای ناسالم مانند همبرگر و تراشه
7. His eyeballs were an unhealthy yellow.
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم هایش زرد بود
[ترجمه گوگل]ابروهای او زرد ناراحت کننده بود
8. His skin had an unhealthy greyish tinge.
[ترجمه ترگمان]پوستش کمی رنگ خاکستری داشت
[ترجمه گوگل]پوست او دارای یک رنگ خاکستری ناسالم بود
9. He had an unhealthy interest in disease and death.
[ترجمه ترگمان]او به بیماری و مرگ علاقه خاصی داشت
[ترجمه گوگل]او علاقه ای ناسالم به بیماری و مرگ داشت
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
11. Frank has developed what I would term an unhealthy relationship with these people.
[ترجمه ترگمان]فرانک کاری کرده است که من یک رابطه ناسالم با این افراد را در نظر می گیرم
[ترجمه گوگل]فرانک توسعه یافته است که من آن را یک رابطه ناسالم با این افراد می نامم
12. MacGregor believes it is unhealthy to lead a life with no interests beyond politics.
[ترجمه ترگمان]MacGregor معتقد است که رهبری یک زندگی بدون منافع فراتر از سیاست ناسالم است
[ترجمه گوگل]مک گرگور معتقد است که ناسالم زندگی بدون منافع فراتر از سیاست است
13. The sick boy had an unhealthy flush and must have contracted pneumonia.
[ترجمه ترگمان]کودک بیمار سرخی ناخوشایندی داشت و باید سینه پهلو کرده باشد
[ترجمه گوگل]پسر بیمار فتوشاپ ناسالم داشت و باید پنومونی قرارداد داشته باشد
14. They looked poor and unhealthy.
[ترجمه ترگمان]خیلی فقیر و ناسالم به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها فقیر و ناسالم بودند
15. He worked in the notoriously unhealthy environment of a coal mine.
[ترجمه ترگمان]او در محیط بسیار ناسالم معدن زغال سنگ کار می کرد
[ترجمه گوگل]او در محیط بدنامی ناخوشایند معدن ذغال سنگ کار می کرد
16. His face took on an unhealthy whitish hue.
[ترجمه ترگمان]چهره اش از رنگ unhealthy به سفیدی می زد
[ترجمه گوگل]چهره او رنگی نجیب سفید پوشیده بود
17. Eye problems can indicate an unhealthy lifestyle with subsequent suppression of the immune system.
[ترجمه ترگمان]مشکلات چشم می تواند بیانگر سبک زندگی ناسالم با سرکوب متعاقب سیستم ایمنی باشد
[ترجمه گوگل]مشکلات چشم می تواند یک شیوه زندگی ناسالم و سرکوب سیستم ایمنی را نشان دهد