1. vibrant quivering telegraph wires
سیم های مرتعش و لرزان تلگراف
2. vibrant streets
خیابان های پر جنب و جوش
3. a vibrant woman
یک زن سرزنده
4. the grass was a vibrant green
چمن رنگ سبز درخشانی داشت.
5. She gave a vibrant performance in the leading role in the school play.
[ترجمه ترگمان]او نقش فعالی در نقش رهبری در بازی مدرسه ایفا کرد
[ترجمه گوگل]او نقش پررنگ در نقش اصلی در بازی مدرسه ایفا کرد
6. Tom felt himself being drawn towards her vibrant personality.
[ترجمه ترگمان]تام احساس می کرد که به سوی شخصیت vibrant کشیده می شود
[ترجمه گوگل]تام حس کرد که به شخصیت پر جنب و جوشش کشیده شده است
7. Hong Kong is a vibrant, fascinating city.
[ترجمه ترگمان]هنگ کنگ یک شهر پر جنب و جوش و پر جنب و جوش است
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ یک شهر پر جنب و جوش و جذاب است
8. She was sixteen, young and vibrant.
[ترجمه ترگمان]او شانزده سال داشت، جوان و سرزنده بود
[ترجمه گوگل]او شانزده ساله بود، جوان و پر جنب و جوش
9. He always uses vibrant colours in his paintings.
[ترجمه ترگمان]او همیشه از رنگ های پر جنب و جوش در نقاشی هایش استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه در نقاشی های خود از رنگ های پر جنب و جوش استفاده می کند
10. She looks best in bright, vibrant colours, like red and pink.
[ترجمه ترگمان]او به رنگ های روشن و درخشان، مثل قرمز و صورتی، به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او به بهترین شکل در رنگ های روشن و پر جنب و جوش مانند قرمز و صورتی به نظر می رسد
11. Orlando itself is vibrant, full of affordable accommodation and great places to eat.
[ترجمه ترگمان]خود ارلاندو پر جنب و جوش، پر از مسکن ارزان قیمت و مکان های عالی برای خوردن است
[ترجمه گوگل]خود اورلاندو پر جنب و جوش، پر از اقامت مقرون به صرفه و مکان های عالی برای خوردن است
12. The room was decorated in vibrant blues and yellows.
[ترجمه ترگمان]اتاق با بلوز آبی و زرد تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق در بلوز پر جنب و جوش و زرد رنگ تزئین شده بود
13. This extravaganza will feature vibrant sounds from almost every Latin country on the map.
[ترجمه ترگمان]این نمایش پر زرق و برق صداهای مرتعش را از هر کشور لاتین روی نقشه به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]این فراموشی صدای پر جنب و جوش از تقریبا هر کشور لاتین بر روی نقشه را نشان می دهد
14. She was a vibrant and passionate woman who had revealed the intensity of her love for him up on the moors.
[ترجمه ترگمان]او زنی بود پر جنب و جوش و احساساتی بود که شدت عشق او را در خلنگ زار نشان داده بود
[ترجمه گوگل]او یک زن پر جنب و جوش و پرشور بود که شدت عشقش را برای او در مورورها نشان داد
15. In Akron and elsewhere, vibrant city governments are those that work in partnership with the private sector.
[ترجمه ترگمان]در Akron و جاه ای دیگر، دولت های فعال شهری آن هایی هستند که با مشارکت بخش خصوصی هم کاری می کنند
[ترجمه گوگل]در Akron و جاهای دیگر، دولت های پر جنب و جوش در شهر هستند که با مشارکت بخش خصوصی کار می کنند
16. Yet despite the vibrant colours Modigliani captured something of the wistful yearning of his nature.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با وجود آن رنگ های پر جنب و جوش، چیزی از اشتیاق آرزومند طبیعت او را به چنگ آورده بود
[ترجمه گوگل]با این حال، با وجود رنگ های پر جنب و جوش، مودیلیانی چیزی از اشتیاق عجیب طبیعت او را گرفت
17. Beware of common facts. Use only vibrant and surprising information.
[ترجمه ترگمان]از حقایق متداول آگاه باشید تنها از اطلاعات هیجان انگیز و تکان دهنده استفاده کنید
[ترجمه گوگل]مراقب باشید از حقایق رایج فقط از اطلاعات پر جنب و جوش و شگفت انگیز استفاده کنید