کلمه جو
صفحه اصلی

ventricular


معنی : بطنی، باد کرده، شکم دار، وابسته به شکم، شکمچهای
معانی دیگر : وابسته به شکمچه، کاواکچه ای

انگلیسی به فارسی

وابسته به شکم، شکمچه ای، بطنی، شکمدار، باد کرده


بطن چپ، بطنی، وابسته به شکم، شکمچهای، باد کرده، شکم دار


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a ventricle or a ventriculus

مترادف و متضاد

بطنی (صفت)
abdominal, uterine, ventricular, umbilical

باد کرده (صفت)
ventricular, tumescent, baggy, puffy, billowy, bouffant, protuberant, ventricose, turgid, tumid, turgescent

شکم دار (صفت)
ventricular, bulgy, ventricose

وابسته به شکم (صفت)
ventricular

شکمچهای (صفت)
ventricular

جملات نمونه

1. It has also been suggested that complex ventricular arrhythmias carry a worse prognosis in patients with non Q wave infarcts.
[ترجمه ترگمان]همچنین پیشنهاد شده است که آریتمی های مرکب پیچیده، پیش بینی بدتری در بیماران مبتلا به infarcts موج Q داشته باشند
[ترجمه گوگل]همچنین پیشنهاد شده است که آریتمی های بطنی پیچیده، پیش آگهی بدتری در بیماران مبتلا به انفارکتوس غیر Q دارند

2. In general, drug-induced ventricular tachyarrhythmias develop soon after drug therapy begins.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، پس از اینکه درمان اعتیاد شروع شد، فیبریلاسیون دهلیزی توسط دارو شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، تاکیآریتمی بطنی ناشی از مواد مخدر به زودی پس از شروع دارو شروع می شود

3. All have shown that the frequency of ventricular ectopic at this time is low.
[ترجمه ترگمان]همه نشان داده اند که فراوانی of در این زمان کم است
[ترجمه گوگل]همه نشان داده اند که فراوانی اکستوپیک بطنی در این زمان کم است

4. The induction of ventricular arrhythmias was associated with a 21% mortality against 4% in the negative group.
[ترجمه ترگمان]استفاده از آریتمی های فیبریلاسیون دهلیزی با مرگ ۲۱ % در برابر ۴ % در گروه منفی همراه بود
[ترجمه گوگل]القای آریتمی بطنی با مرگ و میر 21٪ در مقابل 4٪ در گروه منفی همراه بود

5. Patients with left ventricular ejection fraction greater than 30% and no inducible ventricular arrhythmia comprise a heterogeneous group.
[ترجمه ترگمان]بیماران دارای بخش left ventricular بیشتر از ۳۰ درصد و نه inducible ventricular، یک گروه ناهمگون را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]بیماران با کسر تخلیه بطن چپ بیشتر از 30٪ و بدون آریتمی بطنی القایی شامل یک گروه ناهمگن می باشند

6. The mean left ventricular ejection fraction was 46%.
[ترجمه ترگمان]میانگین fraction left ejection ۴۶ % بود
[ترجمه گوگل]متوسط ​​کسر تخلیه بطن چپ 46٪ بود

7. In those with non-sustained ventricular tachycardia during electrocardiographic monitoring treatment with low dose amiodarone has been shown to be effective.
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که در آن دسته از tachycardia non sustained در طول درمان پایش electrocardiographic با دوزهای پایین، نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]در افراد مبتلا به تاکی کاردی غیر بطنی بطنی در طول نظارت الکتروکاردیوگرام درمان با دوز کم آمیودارون اثبات شده است

8. Programmed ventricular stimulation not only helps to guide the selection of antiarrhythmic drug therapy but also provides important prognostic information.
[ترجمه ترگمان]تحریک بطن راست نه تنها به هدایت انتخاب درمان اعتیاد به مواد مخدر کمک می کند بلکه اطلاعات تشخیصی مهمی نیز فراهم می کند
[ترجمه گوگل]تحریک بطنی برنامه ریزی شده نه تنها به هدایت انتخاب داروهای ضد آرتریت کمک می کند بلکه اطلاعات پیش آگهی مهمی را نیز فراهم می کند

9. The low incidence of early ventricular fibrillation is probably due to a more gradual opening of the vessel than was once thought.
[ترجمه ترگمان]احتمال پایین فیبریلاسیون دهلیزی احتمالا ناشی از باز شدن تدریجی کشتی نسبت به زمانی است که قبلا تصور می شد
[ترجمه گوگل]احتمال ابتلا به فیبریلاسیون بطنی زودرس احتمالا ناشی از باز شدن تدریجی عروق خونی است

10. Contraindications to exercise training include unstable angina pectoris, ventricular arrhythmias, and severe aortic stenosis.
[ترجمه ترگمان]contraindications برای تمرین ورزشی عبارتند از آنژین سینه ناپایدار، آریتمی مادرزادی، و دریچه آئورتی شدید
[ترجمه گوگل]درمانی برای ورزش شامل انسداد ناپایدار آنژیوژن، آریتمی های بطنی و تنگی آئورت شدید است

11. Heart patients have been implanted with ventricular devices to operate both chambers of their hearts.
[ترجمه ترگمان]بیماران قلبی با استفاده از دستگاه های فیبریلاسیون دهلیزی به کار گرفته شده اند تا هر دو بخش قلب آن ها را به کار گیرند
[ترجمه گوگل]بیماران قلب به وسیله دستگاه های بطنی برای کاشت هر دو اتاق از قلب خود کاشته شده اند

12. Curtin etal reported ventricular fibrillation in a 42-year-old woman within 3 min of injection, thought to have been induced by vasospasm.
[ترجمه ترگمان]Curtin etal، فیبریلاسیون دهلیزی را در یک زن ۴۲ ساله در عرض ۳ دقیقه از تزریق گزارش کرد و تصور کرد که توسط vasospasm القا شده است
[ترجمه گوگل]Curtin etal فیبریلاسیون بطنی را در یک زن 42 ساله در طی 3 دقیقه تزریق گزارش کرد که به نظر میرسد توسط واسپاسم القا شده است

13. In over 80% there is ventricular fibrillation, which carries a high chance of survival given early defibrillation.
[ترجمه ترگمان]در بیش از ۸۰ % این فیبریلاسیون دهلیزی است، که شانس بالایی برای بقا در defibrillation اولیه دارد
[ترجمه گوگل]در بیش از 80٪، فیبریلاسیون بطنی وجود دارد، که با توجه به زودهنگری دفیبریلاسیون، شانس بالایی از بقا را در بر می گیرد

14. Objective To explore the clinical significance of left ventricular false chordae tendineae ( LVFCT ).
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اهمیت بالینی بطن چپ نادرست ventricular (LVFCT)
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی اهمیت بالینی بطن چپ بطن چپ (LVFCT)

پیشنهاد کاربران

بطنی

وابسته به شکم ، شکمچه اى ، بطنی ، شکم دار، باد کرده


کلمات دیگر: