کلمه جو
صفحه اصلی

telemeter


معنی : مسافت سنج، دور سنج، چندی سنج
معانی دیگر : (دستگاه یافتن فاصله های دور) دوریاب، بامسافت سنج سنجیدن

انگلیسی به فارسی

دور سنج


مسافت سنج، چندی سنج، بامسافت سنج سنجیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any instrument that measures, records, and transmits data on physical characteristics such as radiation and temperature from a great distance, used esp. in space vehicles.

(2) تعریف: an instrument for determining the distances to faraway objects by means of measuring angles.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: telemeters, telemetering, telemetered
• : تعریف: to send (data) by telemetry.

• device used to measure distances

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دورسنج
[زمین شناسی] دور سنج، مسافت یاب، فاصله سنج
[سینما] تله متر

مترادف و متضاد

مسافت سنج (اسم)
taximeter, telemeter

دور سنج (اسم)
telemeter

چندی سنج (اسم)
telemeter

جملات نمونه

1. Result It is capable of telemeter and processing ECG, wind speed and temperature signals in real - time .
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن قادر به telemeter و پردازش ECG، سرعت باد و سیگنال های دما در زمان واقعی است
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که قادر به telemeter و پردازش ECG، سرعت باد و سیگنال های دما در زمان واقعی است

2. The principle of telemeter and telecontrol system of UAV and ATS is explained for the first point, and meanwhile the general purpose interface bus (GPIB) is discussed in detail.
[ترجمه ترگمان]اصل سیستم telemeter و telecontrol پهپاد بدون سرنشین مافوق صوت بدون سرنشین برای اولین نقطه توضیح داده می شود، و در عین حال، سیستم ارتباطی هدف کلی (GPIB)با جزئیات مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اصل تله متری و سیستم کنترل از راه دور UAV و ATS برای اولین بار توضیح داده شده است، و در عین حال، اتوبوس رابط عمومی (GPIB) به طور دقیق مورد بحث قرار گرفته است

3. Finally, we added a GPS, a laser telemeter and an electronic compass on serial lines.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، یک GPS، یک telemeter لیزری و یک قطب نمای الکترونیکی را بر روی خطوط سریال اضافه کردیم
[ترجمه گوگل]سرانجام، ما یک GPS، یک دور سنج لیزری و یک قطب نمای الکترونیکی در خطوط سریال اضافه کردیم

4. In order to track and telemeter lunar probe, the correlative parameters must be obtained.
[ترجمه ترگمان]برای ردیابی و بررسی کاوشگر قمری، پارامترهای همبستگی باید بدست آیند
[ترجمه گوگل]به منظور پیگیری و پروب ماهواره telemeter، پارامترهای همبستگی باید به دست آید

5. The intelligence of telemetering control terminal reflects the advance and robust reliability of hydrologic telemeter systems.
[ترجمه ترگمان]هوش پایانه کنترل telemetering نشان دهنده پیشرفت و قابلیت اطمینان کامل سیستم های هیدرولوژیکی است
[ترجمه گوگل]اطلاعات ترمینال کنترل از راه دور نشان دهنده پیشرفت و قابلیت اطمینان سیستم های هیدرولوژیکی تله متری است

6. Data transmission is the base of Telemeter Seismographic Network.
[ترجمه ترگمان]انتقال داده پایه شبکه Telemeter Seismographic است
[ترجمه گوگل]انتقال داده پایه Telemeter Network Seismography است

7. The function confirmation, meterage distance principle, design means and technique implementation of telemeter which is for motor move backward ate introduced.
[ترجمه ترگمان]تایید تابع، اصل فاصله meterage، ابزار طراحی و اجرای تکنیک of که برای حرکت موتور به عقب است معرفی شده است
[ترجمه گوگل]تأیید عملکرد، اصل فاصله فاصله، ابزاری و روش پیاده سازی telemetter که برای حرکت موتور به عقب معرفی شده است

8. The method of measurement of wheel vibration response in the case of tracked vehicle moving using radio telemeter is introduced in this paper.
[ترجمه ترگمان]روش اندازه گیری پاسخ ارتعاش چرخ در حالت حرکت وسیله نقلیه با استفاده از telemeter رادیویی در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه گوگل]روش اندازه گیری پاسخ ارتعاش چرخ در مورد وسیله نقلیه ردیابی در حال حرکت با استفاده از تلمتر رادیو در این مقاله معرفی شده است

9. The use of CPLD in the design of radar telemeter emphases.
[ترجمه ترگمان]استفاده از CPLD در طراحی emphases telemeter radar
[ترجمه گوگل]استفاده از CPLD در طراحی تاکیم های رادار

پیشنهاد کاربران

کنترل از راه دور


کلمات دیگر: