1. Unitarianism is often the stepping-stone to a rampant deism.
[ترجمه ترگمان]اونیتاریانیسم اغلب همان سنگی است که بر خداپرستی شایع استوار است
[ترجمه گوگل]Unitarianism اغلب به پله ای به یک deism شگفت انگیز است
2. Unitarianism, a tolerant and loosely-defined system of belief, had attracted Coleridge since his Cambridge years.
[ترجمه ترگمان]اونیتاریانیسم، که یک نظام باور tolerant و loosely بود، کولریج را از زمان کیمبریج به خود جذب کرده بود
[ترجمه گوگل]Unitarianism، یک سیستم معتدل و باور نکردنی تعریف شده، Coleridge را از سالهای کمبریج خود جذب کرده است
3. Unitarianism – a sect that, perhaps more than any other, embodies the spirit of Enlightenment religiosity – saw its membership decline by 20 percent during the last quarter of the 20th century.
[ترجمه ترگمان]اونیتاریانیسم - یک فرقه که شاید بیش از هر چیز دیگر، روح تعصب مذهبی را تجسم می کند - کاهش عضویت آن را تا ۲۰ درصد در طول ربع آخر قرن بیستم دید
[ترجمه گوگل]Unitarianism - یک فرقه که شاید بیش از هر چیز دیگری، مظهر روحیه دینداری روشنگری است، در ربع قرن بیستم کاهش 20 درصدیاست
4. Planning procedures follow unitarianism from up to down.
[ترجمه ترگمان]روش های برنامه ریزی از بالا تا پایین دنبال می شوند
[ترجمه گوگل]روش های برنامه ریزی به دنبال انحصارطلبی است
5. The liberals were dabbling with the novelties that in the next century produced Unitarianism.
[ترجمه ترگمان]لیبرال ها نیز با چیزهای جدیدی که در قرن بعد اونیتاریانیسم را به وجود آوردند بازی می کردند
[ترجمه گوگل]لیبرال ها با نوآوری هایی که در قرن بعدی تولید ناسیونالیسم را تجربه می کردند، غرق شدند
6. Although his formal break with Anglicanism came in 178 by 177the shift to Unitarianism had already taken place.
[ترجمه ترگمان]اگرچه break رسمی او با Anglicanism تا ۱۷۷ به ۱۷۸ رسید، اما این تغییر به سمت اونیتاریانیسم در حال حاضر رخ داده بود
[ترجمه گوگل]اگرچه شکست رسمی خود را با Anglicanism در سال 178 به 177 رسید، اما تغییری که در حال حاضر به Unitarianism افتاده بود
7. That the currents of European thought reached the shores of the New World can be proved by the appearance of Unitarianism .
[ترجمه ترگمان]این که جریان های اندیشه اروپایی به سواحل جهان جدید رسیده را می توان با ظهور اونیتاریانیسم از نو به اثبات رساند
[ترجمه گوگل]این که جریانهای اندیشۀ اروپایی به سواحل جهان جدید رسیده است، با ظهور یونیتیگرایی اثبات شده است
8. We will modify this model and use it into China's unitarianism and explore the relative effects of local government competition on changes of central authority's policies and citizen participation.
[ترجمه ترگمان]ما این مدل را اصلاح خواهیم کرد و از آن در unitarianism چین استفاده خواهیم کرد و اثرات نسبی رقابت دولت محلی بر تغییرات سیاست های حکومت مرکزی و مشارکت شهروندان را بررسی خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما این مدل را اصلاح خواهیم کرد و از آن به تناقض گرائی چین استفاده خواهیم کرد و تاثیرات نسبی رقابت های دولتی را بر تغییر سیاست های مقامات مرکزی و مشارکت شهروندان بررسی خواهیم کرد
9. I hear of Yan Cong from an interesting loose group—Green School. He restores painting to be a natural behavior without professional restrictions, and a private expression with less unitarianism.
[ترجمه ترگمان]من اسم یان Cong را از مدرسه گروه گرین که خیلی جالب بود شنیدم او نقاشی را به عنوان یک رفتار طبیعی بدون محدودیت های حرفه ای و یک بیان خصوصی با unitarianism کم تر باز می گرداند
[ترجمه گوگل]من از یان کانگ از یک گروه جالب و جالب - مدرسه سبز می شنوم او نقاشی را به عنوان یک رفتار طبیعی بدون محدودیت های حرفه ای بازسازی می کند و یک بیان شخصی با توهین آمیز کمتر