1. to unfold the tablecloth
رومیزی را پهن کردن
2. to fold and then to unfold the arms
دستان خود را جمع و سپس از هم باز کردن
3. If we unfold the table we can fit eight people around it.
[ترجمه ترگمان]اگر ما میز را باز کنیم، می توانیم هشت نفر را در اطراف آن جا بدهیم
[ترجمه گوگل]اگر ما میز را باز کنیم، می توانیم هشت نفر را در اطراف آن قرار دهیم
4. Dramatic events were about to unfold.
[ترجمه ترگمان]رویداده ای دراماتیک در حال آشکار شدن بودند
[ترجمه گوگل]رویدادهای دراماتیک در حال گسترش بود
5. European leaders watched events unfold with increasing alarm.
[ترجمه ترگمان]رهبران اروپایی شاهد رویدادهایی بودند که با افزایش هشدار آشکار شدند
[ترجمه گوگل]رهبران اروپایی تماشا کردند که حوادث با زنگ خطر روبرو می شوند
6. He had watched the drama unfold from a nearby ship.
[ترجمه ترگمان]او شاهد آشکار شدن درام از یک کشتی در همان نزدیکی بود
[ترجمه گوگل]او در حال تماشای درام را از یک کشتی نزدیک پیدا کرد
7. The audience watched the story unfold before their eyes.
[ترجمه ترگمان]حضار این داستان را در مقابل چشمانشان تماشا کردند
[ترجمه گوگل]تماشاگران این داستان را پیش از چشمشان دیدند
8. Awareness becomes heightened,[Sentence dictionary] and everyday domestic dramas unfold into staggering universal truths.
[ترجمه ترگمان]آگاهی به شدت افزایش یافته است [ فرهنگ لغت حکم ] و نمایش های روزمره داخلی به صورت حقایق جهانی منتشر می شوند
[ترجمه گوگل]آگاهی افزایش می یابد، [فرهنگ لغت حکم] و درام های روزمره داخلی به حقایق جهانی هیجان انگیز گسترش می یابد
9. The simple joy of watching a game slowly unfold was replaced by the chrome brutality of the box score.
[ترجمه ترگمان]شادی ساده تماشا کردن یک بازی که به آرامی آشکار می شد، با درنده خویی chrome از امتیاز لژ جایگزین شد
[ترجمه گوگل]شادی ساده تماشای بازی به آرامی باز شد و با خشونت کروم از نمره جعبه جایگزین شد
10. Finally, Albers would have the students unfold the paper, smooth it out, and return it to its original state.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، Albers به دانش آموزان اجازه می دهد که کاغذ را باز کنند، آن را صاف کنند، و آن را به حالت اصلی خود باز گردانند
[ترجمه گوگل]سرانجام، آلبرز دانشجویان را باز کرد و کاغذ را به هم ریخت، و آن را به حالت اولیه خود بازگرداند
11. It appeared to roll forward and unfold under its own natural momentum, to reach its clearly defined objectives.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به سمت جلو حرکت می کند و زیر حرکت طبیعی خود آن را باز می کند تا به اهداف مشخص خود برسد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که به رغم تحرک طبیعی خود، به جلو حرکت کند و به اهداف واضح خود تعریف شود
12. La Plante lets her mystery unfold at a leisurely but absorbing pace.
[ترجمه ترگمان]لا ید گیت به او اجازه می دهد تا راز و راز خود را آشکار سازد، اما آن را با سرعت جذب می کند
[ترجمه گوگل]لا پلاته اجازه می دهد رمز و راز خود را در یک سرعت آرام اما جذب کند
13. The strings unfold a sequence of shivery chords, and voice and oboe briefly entwine before the singer is left in solitude.
[ترجمه ترگمان]رشته ها، رشته ای از رشته های عصبی را باز می کنند و صدای و oboe کمی قبل از اینکه خواننده در تنهایی رها شود، درهم می پیچند
[ترجمه گوگل]رشته ها یک دنباله ای از آکورد های شفاف را پخش می کنند، و صدای و اوبو به طور خلاصه وارد می شود قبل از اینکه خواننده به تنهایی باقی بماند
14. Its complexities will unfold in the following chapters.
[ترجمه ترگمان]در فصل های بعد، پیچیدگی های آن آشکار خواهد شد
[ترجمه گوگل]پیچیدگی های آن در فصل های بعدی منتشر خواهد شد
15. The two plots unfold in quite similar ways.
[ترجمه ترگمان]این دو طرح به روش های کاملا مشابهی آشکار می شوند
[ترجمه گوگل]دو قطعه به روش های کاملا مشابهی ظاهر می شود