کلمه جو
صفحه اصلی

unclean


معنی : الوده، پلید، غیر سالم، ناپاک، نجس
معانی دیگر : کثیف، ناسترده، شوخگن

انگلیسی به فارسی

ناپاک، نجس، غیر سالم، الوده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: uncleanness (n.)
(1) تعریف: dirty, soiled, or foul.
متضاد: clean, pure
مشابه: dirty, grubby, smutty

(2) تعریف: morally impure; unchaste.
متضاد: clean, pure
مشابه: impure

(3) تعریف: impure or unfit for consumption, copulation, or ceremonial use, according to biblical laws.
متضاد: kosher
مشابه: impure

• not clean, dirty, soiled; morally impure, wicked; ceremonially impure (biblical)
something that is unclean is dirty and likely to cause disease.
people sometimes use unclean to describe animals or practices which are unacceptable according to their religion.

مترادف و متضاد

الوده (صفت)
septic, bedraggled, miry, smeary, spotty, unclean

پلید (صفت)
foul, dirty, filthy, unclean, frowsy, defiled, fulsome, frowzy

غیر سالم (صفت)
deviant, unhealthy, unclean, unwholesome

ناپاک (صفت)
foul, unwell, squalid, unclean, impure, unwholesome

نجس (صفت)
unclean, untouchable, polluted

dirty


Synonyms: bedraggled, befouled, besmirched, black, blurred, common, contaminated, corrupt, decayed, defiled, desecrated, dusty, evil, feculent, fetid, filthy, foul, grimy, impure, messy, muddy, nasty, polluted, profaned, putrescent, putrid, rancid, rank, rotten, sloppy, slovenly, smeared, smudged, soiled, sooty, sordid, spotted, squalid, stable, stained, stale, stinking, sullied, tainted, tarnished, unhealthful, vile


Antonyms: clean, hygienic, uncontaminated, unpolluted


جملات نمونه

1. The health risk from drinking unclean water is considerable.
[ترجمه ترگمان]خطر سلامتی از نوشیدن آب آلوده قابل توجه است
[ترجمه گوگل]خطر سلامت از نوشیدن آب غیرقانونی قابل توجه است

2. By bathing in unclean water, they expose themselves to contamination.
[ترجمه ترگمان]با آب تنی در آب های کثیف خود را به آلایندگی خواهند برد
[ترجمه گوگل]با حمام کردن در آب های غیر خالص، آنها خود را به آلودگی می رسانند

3. Jews and Muslims consider pigs unclean.
[ترجمه ترگمان]یهودیان و مسلمانان خوک را چرکین در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]یهودیان و مسلمانان خوک ها را بی روح می دانند

4. Drinking unclean water can cause diarrhoea and sickness.
[ترجمه ترگمان]نوشیدن آب کثیف می تواند باعث اسهال و بیماری شود
[ترجمه گوگل]نوشیدن آب خالص می تواند باعث اسهال و بیماری شود

5. Women were deemed unclean during and immediately after childbirth.
[ترجمه ترگمان]زنان در طی زایمان و بلافاصله پس از زایمان احساس گناه تلقی می شدند
[ترجمه گوگل]زنان در طی و بلافاصله پس از زایمان نجس می باشند

6. Many engaged in certain unclean occupations, such as slaughtering and leather-curing.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها در کاره ای کثیف و ناسالم، مثل سلاخی کردن چرم و چرم سرگرم بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری درگیر مشاغل خاصی نظیر کشتار و چرم زدن هستند

7. That filthy cage of unclean birds must and will assuredly be purified by fire. . . .
[ترجمه ترگمان]این قفس کثیف پرندگان کثیف باید بوسیله آتش پاک شود
[ترجمه گوگل]این قفس کثیف از پرندگان ناپاک باید و قطعا باید با آتش تمیز شود

8. Who would separate the clean from the unclean?
[ترجمه ترگمان]چه کسی از این خاک کثیف جدا خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی پاک را از ناپاک جدا می کند؟

9. Their terrific performances leave you feeling unclean and sober.
[ترجمه ترگمان]نمایش های عالی اونا تو رو کثیف و پاک می کنن
[ترجمه گوگل]عملکرد فوق العاده آنها باعث می شود شما احساس ناخوشی و آرام کنید

10. Both the ceremonially unclean and the clean may eat it.
[ترجمه ترگمان]هر دو مراسم ceremonially و تمیز ممکن است آن را بخورند
[ترجمه گوگل]هر دو به طور موثری ناپایدار و تمیز ممکن است آن را بخورند

11. If one of your men is unclean because of a nocturnal emission, he is to go outside the camp and stay there.
[ترجمه ترگمان]اگر یکی از افراد شما به خاطر تجاوز شبانه آلوده شود، باید به بیرون چادر برود و همان جا بماند
[ترجمه گوگل]اگر یکی از مردان شما به علت انتشار عصبی نجس است، او باید بیرون اردوگاه بیفتد و آنجا بماند

12. Irrational designs, disorderly arranged furniture, clashing colors and unclean floors are all called interior visual pollution.
[ترجمه ترگمان]طرح های Irrational، نامنظم کردن اسباب و اثاثیه، برخورد با رنگ ها و کف کثیف همگی به نام آلودگی صوتی داخلی خوانده می شوند
[ترجمه گوگل]طرح های غیر منطقی، مبلمان مصنوعی مرتب، رنگ های متداول و کف های غیر خالص، آلودگی بصری داخلی را می شناسند

13. You must distinguish the holy and the commonthe unclean and the clean.
[ترجمه ترگمان]تو باید مقبره مقدس و the و پاک و تمیز را تشخیص بدهی
[ترجمه گوگل]شما باید کلیسای مقدس و ناپسند و تمیز را تشخیص دهید

14. The famine caused by the besiegement. Even the unclean donkey's head and dove droppings were at a higher price.
[ترجمه ترگمان]قحطی ناشی از besiegement حتی سر خر کثیف و droppings فاخته قیمت بالاتری داشتند
[ترجمه گوگل]قحطی ناشی از محاصره حتی ادرار سر و کبوتر نابالغ نیز قیمت بالاتری داشت


کلمات دیگر: