1. I want to avoid any unpleasantness with the neighbours.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم از هیچ گونه ناراحتی با همسایه ها اجتناب کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم از هر گونه ناراحتی با همسایگان اجتناب کنم
2. I'd rather avoid any unpleasantness with the neighbours.
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم از هیچ گونه ناراحتی با همسایه ها اجتناب کنم
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم از هر گونه ناراحتی با همسایگان جلوگیری کنم
3. There had to be a reason for the unpleasantness some people habitually displayed.
[ترجمه ترگمان]می بایست دلیلی وجود داشته باشد که مردم معمولا در معرض نمایش قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]باید یک دلیل برای ناراحتی بعضی از مردم به طور عادی نمایش داده شود
4. This new play really plumbs the depths of unpleasantness.
[ترجمه ترگمان]این نمایش جدید واقعا در اعماق نامطبوع ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]این بازی جدید واقعا عمیق ناخوشایند را از بین می برد
5. Now then, no unpleasantness, please.
[ترجمه ترگمان] خب، پس بد نیست، خواهش می کنم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، بدون ناراحتی، لطفا
6. She hated unpleasantness, though she wouldn't back down from a fight.
[ترجمه ترگمان]او از آزار دادن نفرت داشت، هر چند که از مبارزه برنگشته بود
[ترجمه گوگل]او ناخوشایند را ناراحت کرد، هرچند او از مبارزه باز نخواهد گشت
7. The unpleasantness had somehow consumed a second on the scoreboard clock, which now read: 0
[ترجمه ترگمان]پس از آن همه چیز به نحوی یک ثانیه طول کشید و اکنون قرائت شد: ۰
[ترجمه گوگل]ناخوشایند تا به حال به عنوان یک بار مصرف در یک جدول رتبه بندی، که در حال حاضر 0
8. When I fought against it, the resulting unpleasantness always upset my father.
[ترجمه ترگمان]وقتی با آن مبارزه کردم، نتیجه ناخوشایندی که همیشه پدرم را ناراحت می کرد
[ترجمه گوگل]وقتی با آن مبارزه کردم، ناخوشایند ناشی از پدرم همواره ناراحتم
9. You heard about the unpleasantness in the reception hall the day before yesterday, I suppose?
[ترجمه ترگمان]لابد دیروز قبل از دیروز راجع به موضوع ناخوشایندی که توی سالن پذیرایی بود شنیدی؟
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما در مورد ناراحتی در سالن پذیرایی در روز قبل از دیروز شنیده اید؟
10. The unpleasantness is stressed because it is usually preceded by an enjoyable activity - eating a meal.
[ترجمه ترگمان]مشکلات نامطلوب به این دلیل مورد تاکید قرار می گیرد که معمولا از یک فعالیت لذت بخش برخوردار است - خوردن یک وعده غذا
[ترجمه گوگل]ناخوشایند استرس می گیرد، زیرا معمولا از یک فعالیت لذت بخش پیش می آید - خوردن غذا
11. The balmy evenings were the compensation for the unpleasantness of the day.
[ترجمه ترگمان]The برای نامطبوع روز جبران خسارت شده بود
[ترجمه گوگل]صبح بخیر، جبران ناپذیری روز بود
12. The extreme unpleasantness of the mammogram is systematically and deliberately underplayed by the proponents of mass screening.
[ترجمه ترگمان]عدم تحمل شدید ماموگرافی به طور سیستماتیک و به عمد توسط حامیان کنترل جمعی به کار می رود
[ترجمه گوگل]ناراحتی شدید ماموگرام به طور سیستماتیک و عمدا توسط طرفداران غربالگری جمعی نقض شده است
13. I hate all this unpleasantness.
[ترجمه ترگمان] از همه این مسائل ناخوشایند متنفرم
[ترجمه گوگل]من از همه این ناخوشایند متنفرم
14. Money itself is commonly blamed for unpleasantness in human character, attitudes and behaviour.
[ترجمه ترگمان]خود پول معمولا به خاطر عدم نارضایتی در رفتار، نگرش ها و رفتار انسانی مورد سرزنش قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]معمولا پول خود را به دلیل ناراحتی در شخصیت، نگرش و رفتار انسان متهم می کند
15. This can be multiplied manyfold in its unpleasantness, if you are a woman emptying your bladder at the time.
[ترجمه ترگمان]اگر شما زنی هستید که در آن زمان مثانه خود را خالی می کنید، این موضوع unpleasantness می شود
[ترجمه گوگل]این می تواند در ناتوانی شما چندین برابر شود، اگر شما زن هستید در حال حاضر تخلیه مثانه خود را