1. Daniel Boone explored vast areas that had never been settled.
دانیل بون مناطق وسیعی را کشف کرد که هرگز کسی در آنجا ساکن نبوده است
2. Our campus always seems vast to new students.
فضای دانشگاه، همیشه برای دانشجویان جدید، وسیع به نظر می رسد
3. Vast differences between the two sides were made clear in the debate.
اختلافات عمیق، بین دو طرف، در مناظره آشکار شد
4. vast expenses
هزینه های هنگفت
5. a vast desert
یک صحرای پهناور
6. avicenna's vast knowledge
دانش عظیم ابوعلی سینا
7. the vast areas in which the culture of ancient iran had been propagated
سرزمین های گسترده ای که در آن فرهنگ ایران باستان پراکنده شده بود
8. the vast chasm separating catholics and protestants
شکاف عظیمی که کاتولیک ها و پروتستان ها را از هم جدا می کرد.
9. the vast dimensions of this disaster
ابعاد عظیم این فاجعه
10. the vast of heaven
(میلتون) عظمت کاینات
11. the vast reach of his knowledge
گسترش عظیم دانش او
12. a man of vast reading
مردی دارای مطالعات زیاد
13. the superpowers have a vast arsenal of nuclear weapons
ابرقدرت ها سلاح های اتمی فراوانی را در اختیار دارند.
14. under these mountains repose vast quantities of raw materials
در زیر این کوه ها مقادیر عظیمی مواد خام قرار دارد.
15. we want to mesh our vast natural resources with their capital and know-how
می خواهیم منابع عظیم طبیعی خود را با سرمایه و دانش آنها تلفیق کنیم.
16. We have a vast expanse of cultivated land.
[ترجمه ترگمان]ما پهنه وسیعی از زمین های کشاورزی داریم
[ترجمه گوگل]ما دارای وسعت گسترده ای از زمین های کشت شده هستیم
17. the vast sea of humanity,you are my only worry is not to give up,I can't let go of the helpless,whether you go to the remotest corners of the globe,I will bless you!
[ترجمه ترگمان]دریای بیکران انسانیت، تو تنها نگرانی من این است که تسلیم شوم، من نمی توانم رها شوم، چه تو به دورترین زوایای جهان بروی، من به تو برکت خواهم داد!
[ترجمه گوگل]دریای بزرگی از بشریت، شما تنها نگران من نیستید که از دست ندهید، نمی توانم از شر بی نظیر بیرون بروم، آیا شما به دورترین نقاط جهان می روید، من شما را برکت خواهم داد!
18. A vast panorama of the valley lay before us.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز وسیعی از دره پیش رویمان قرار داشت
[ترجمه گوگل]پانوراما وسیع از دره قبل از ما قرار دارد
19. Their vast fortune has dwindled away.
[ترجمه ترگمان]ثروت vast از بین رفته
[ترجمه گوگل]ثروت گسترده آنها از بین رفته است
20. John was the sole heir to a vast estate.
[ترجمه ترگمان]جان تنها وارث یک ملک وسیع بود
[ترجمه گوگل]جان تنها وارث اموال گسترده بود
21. The plantation owner has possessed himself of a vast piece of land.
[ترجمه ترگمان]صاحب مزرعه صاحب یک قطعه زمین پهناور شده
[ترجمه گوگل]صاحب مزرعه خود را از یک قطعه وسیعی از زمین برخوردار است
22. The vast majority of the workers here are Protestants.
[ترجمه ترگمان]اکثریت قریب به اتفاق کارگران اینجا پروتستان هستند
[ترجمه گوگل]اکثریت کارگران اینجا پروتستان هستند
23. Vast areas of land have become desert.
[ترجمه ترگمان]مناطق وسیعی از زمین بیابانی شده اند
[ترجمه گوگل]مناطق وسیعی از زمین به کویر تبدیل شده اند
24. A vast audience watched the broadcast.
[ترجمه ترگمان]جمعیتی وسیع پخش برنامه را تماشا کردند
[ترجمه گوگل]یک مخاطب بزرگ تماشا کرد پخش را تماشا کرد