1. her credentials as an attorney are unmatched
صلاحیت او به عنوان وکیل دادگستری بی نظیر است.
2. The grandeur of the Great Wall is unmatched.
[ترجمه ترگمان]عظمت وال بزرگ بی نظیر است
[ترجمه گوگل]عظمت دیوار بزرگ بی نظیر است
3. Brian's old-fashioned cuisine was unmatched for flavour.
[ترجمه ترگمان]غذای قدیمی برایان برای مزه اش بی همتا بود
[ترجمه گوگل]غذاهای قدیمی بری برای عطر و طعم بی نظیر بود
4. He had a talent unmatched by any other politician of this century.
[ترجمه ترگمان]او استعدادی داشت که هیچ سیاست مدار دیگری در این قرن ندیده بود
[ترجمه گوگل]او دارای استعدادی است که توسط سیاستمدار دیگری از این قرن بی نظیر است
5. The hotel's top-floor lounge offers unmatched views of the city.
[ترجمه ترگمان]سالن عمومی هتل مناظر بی نظیری از شهر را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]سالن بالا در طبقه هتل، نمایش بی نظیری از شهر را ارائه می دهد
6. The chancellor, meanwhile, directed unmatched fund-raising and helped enhance the graduate studies' program.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، صدراعظم بودجه بی نظیر جمع آوری را هدایت کرده و به ارتقا برنامه تحصیلات تکمیلی کمک کرده است
[ترجمه گوگل]در ضمن، صدراعظم کارگردان بی نظیر جمع آوری پول را هدایت کرد و به برنامه های تحصیلات تکمیلی کمک کرد
7. Now, she gave him an unmatched musical talent too.
[ترجمه ترگمان]حالا، اون یه استعداد unmatched رو هم بهش داد
[ترجمه گوگل]حالا او به او یک استعداد موسیقی بی نظیر هم داده است
8. The game play and artificial intelligence are unmatched in sports video gaming.
[ترجمه ترگمان]بازی بازی و هوش مصنوعی در بازی های ویدیویی ورزشی بی نظیر هستند
[ترجمه گوگل]بازی و هوش مصنوعی در بازی ویدیویی ورزشی بی نظیر هستند
9. Family quarrels have a total bitterness unmatched by others. Yet it sometimes happens that they also have a kind of tang, a pleasantness beneath the unpleasantness, based on the tacit understanding that this is not for keeps; that any limb you climb out on will still be there later for you to climb back. Mignon McLaughlin
[ترجمه ترگمان]نزاع های خانوادگی bitterness از آن است که دیگران با آن روبه رو می شوند با این حال، گاهی اوقات هم چنین اتفاق می افتد که آن ها نیز نوعی بوی تند، خوشایندی زیر the دارند، مبنی بر درک ضمنی این که این برای نگه داشتن نیست؛ این که هر عضو که شما به آن صعود می کنید بعدا برای صعود شما به آنجا خواهد بود Mignon مک لافلین
[ترجمه گوگل]درگیری های خانوادگی، تلخی های زیادی را از بین می برد با این حال گاهی اوقات اتفاق می افتد که آنها نیز نوعی تنگ، دلپذیری را در زیر ناخوشایند، بر اساس درک بیطرفانه که این برای نگهداری نیست؛ هر جایی که بر روی آن می روید، بعدا خواهید توانست که صعود کنید مینیون مک لافلین
10. Kohonen networks have capabilities unmatched by other neural network models.
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟
[ترجمه گوگل]شبکه های Kohonen قابلیت های بی نظیری با دیگر مدل های شبکه عصبی دارند
11. They did no damage but only left unmatched earrings in her bedroom.
[ترجمه ترگمان]آن ها آسیبی ندیدند، اما فقط گوشواره های بی همتا را در اتاق خواب او جا گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]آنها هیچ آسیبی نداشتند، اما فقط گوشواره های بی نظیر را در اتاق خواب خود ترک کردند
12. Room for growth is unmatched for a machine of this size: a remarkable three full-size and two half-size expansion slots.
[ترجمه ترگمان]جای رشد برای یک ماشین این اندازه کافی نیست: سه شکاف بزرگ قابل توجه و دو شکاف نیم اندازه ای توسعه
[ترجمه گوگل]اتاق رشد برای دستگاهی با ابعاد سه شکاف کامل و دو نیمه شفاف قابل توجه است
13. Three straight Triple Crowns is a feat unmatched by other airlines.
[ترجمه ترگمان]سه تاج مستقیم یک شاهکاری است که در خطوط دیگر خطوط هوایی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]سه سر سه گانه سه گانه یک شاهکار بی نظیر توسط خطوط هوایی دیگر است
14. It generates a text file of unmatched items.
[ترجمه ترگمان]یک فایل متنی از آیتم های بی نظیر ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این یک فایل متنی از موارد بی نظیر تولید می کند
15. They gulp down knowledge with unmatched enthusiasm.
[ترجمه ترگمان]دانش خود را با شور و شوق بی سابقه ای پایین می کشند
[ترجمه گوگل]آنها دانش را با شور و شوق بی نظیر می کشند