1. Having a great deal of vigor, Jason was able to excel in all sports.
جیسون با داشتن قدرت خیلی زیاد، توانست در تمام رشته های ورزشی اول شود
2. Tom Thumb made up for size by having more vigor than most people.
تام تومب اندام کوچک خود را با داشتن زور بیشتری نسبت به اکثر مردم جبران کرد
3. Putting all her vigor into the argument, Patsy persuaded me to let her drive
پتسی با به کار بردن تمام قدرتش در بحث با من، بالاخره من را متقاعد کرد که به او اجازه رانندگی بدهم
4. intellectual vigor
نیروی عقلانی
5. the vigor of a storm
قدرت یک توفان
6. the vigor of her denial
شدت انکار او
7. the vigor of youth
شور جوانی
8. they attacked with additional vigor
آنان با شدت بیشتر حمله کردند.
9. a drug that acts with vigor
دارویی که خوب اثر می کند
10. a plant that grows with vigor
گیاهی که خوب رشد می کند
11. If you want to retain youthful vigor,you have to take regular exercise.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید نیروی جوانی خود را حفظ کنید، باید ورزش منظم داشته باشید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید نیروی جوان را حفظ کنید، باید ورزش منظم داشته باشید
12. A brief rest restored the traveler's vigor.
[ترجمه ترگمان]استراحتی کوتاه، نیروی مسافر را دوباره برقرار ساخت
[ترجمه گوگل]استراحت کوتاه توانایی مسافرتی را بهبود بخشید
13. The choir sang the words out with great vigor.
[ترجمه ترگمان]گروه کر کلمات را با شدت تمام خواند
[ترجمه گوگل]کور با استفاده از توانایی های زیاد کلمات را آواز خواند
14. Reduced vigor or " inbreeding depression " is not an invariable consequence of inbreeding.
[ترجمه ترگمان]کاهش قدرت و یا \"افسردگی همخونی\" نتیجه قطعی همخونی نیست
[ترجمه گوگل]کاهش شدت و یا 'افسردگی درونی' یک نتیجه غیر مستقیم از همبستگی نیست
15. Shanghai is an international metropolis full of vigor, dynamism and variety.
[ترجمه ترگمان]شانگهای یک کلان شهر بین المللی پر از نیرو، پویایی و تنوع است
[ترجمه گوگل]شانگهای یک شهر بزرگ بین المللی است که از قدرت، دینامیک و تنوع برخوردار است
16. Use of named rootstocks of known vigor did not begin until the sixteenth century.
[ترجمه ترگمان]استفاده از rootstocks به نام vigor شناخته شده تا قرن شانزدهم شروع نشد
[ترجمه گوگل]استفاده از پایه های شناخته شده قدرت شناخته شده تا قرن شانزده آغاز نشد
17. Inactivity resulting from torpidity and lack of vigor or energy .
[ترجمه ترگمان]inactivity ناشی از torpidity و فقدان قدرت یا انرژی هستند
[ترجمه گوگل]عدم فعالیت ناشی از سردرگمی و عدم قدرت و انرژی
18. To make good use of life. one should have in youth the experience of advanced years,and in old age the vigor of youth.
[ترجمه ترگمان]برای استفاده خوب از زندگی باید در جوانی تجربه ساله ای پیشرفته را داشته باشد، و در سنین پیری نیروی جوانی را تجربه کند
[ترجمه گوگل]برای استفاده خوب از زندگی یکی از جوانان باید تجربه سال های پیشرفته داشته باشد و در سن سالگی جوانه زنی باشد
19. It is a matter of the will, a quality of the imagination, vigor of the emotions.
[ترجمه ترگمان]این موضوع اراده، کیفیت تخیل، نیروی تخیل است
[ترجمه گوگل]این مسئله اراده، کیفیت تخیل، قدرت احساسات است
20. Youth is not a time of life. It is a state of mind. It is not a matter of rosy cheeks, red lips and supple knees. It is a matter of the will, a quality of the imagination, a vigor of the emotions.
[ترجمه ترگمان]جوانی زمان زندگی نیست این حالت ذهنی است این موضوع از گونه های سرخ، لب های قرمز و زانوهای نرمش پذیر نیست این موضوع اراده، کیفیت تخیل، نیرومندی احساسات است
[ترجمه گوگل]جوانان زمان زندگی نیست این وضعیت ذهن است این مسئله از گونه های شاداب، لب قرمز و زانوهای کمرنگ نیست این مسئله اراده، کیفیت تخیل، نیروی احساسات است