کلمه جو
صفحه اصلی

vaticinate


معنی : نبوت کردن، رسالت کردن
معانی دیگر : پیشگویی کردن، غیب گویی کردن، دوراندیشی کردن

انگلیسی به فارسی

پیشگویی کردن، نبوت کردن، رسالت کردن


vaticinate، نبوت کردن، رسالت کردن، پیش گویی کردن


مترادف و متضاد

نبوت کردن (فعل)
foretell, vaticinate

رسالت کردن (فعل)
message, vaticinate, pontificate


کلمات دیگر: