1. His lifelong political rival, the charismatic, unlettered Eric Gairy, mocked Blaize's kindly manner as weakness.
[ترجمه ترگمان]رقیب سیاسی مادام العمر، charismatic، اریک Gairy، رفتار محبت آمیز او را به منزله ضعف تلقی می کرد
[ترجمه گوگل]رقیب سیاسی مادام العمر او، اریک جیری، کارزیستی و غیرمسلح، به طرز محکمی به عنوان ضعف، بلایزه را تحسین کرد
2. How could the testimony of an unlettered rustic stand against the authority of an Aristotle?
[ترجمه ترگمان]چگونه شهادت یک روستایی بی سواد در برابر قدرت ارسطو چه می تواند باشد؟
[ترجمه گوگل]چطور می توان شهادت یک روستای بی ادب را در برابر اقتدار ارسطو مطرح کرد؟
3. Unlettered, yet they act as a bachelor, so it not like that people do shell rice?
[ترجمه ترگمان]unlettered، با این حال مثل یک دانشجو رفتار می کنند، پس مثل این نیست که مردم برنج می خورند؟
[ترجمه گوگل]Unletered، با این حال آنها به عنوان یک لیسانس عمل می کنند، پس به نظر نمی رسد که مردم برنج پوسته؟
4. Buddhism appealed especially to the poor and unlettered who could not comprehend the scholarly teachings of Confucius.
[ترجمه ترگمان]مذهب بودا به خصوص به فقرا و بی سواد متوسل شد که نمی توانستند تعلیمات علمی کنفسیوس را درک کنند
[ترجمه گوگل]بودیسم به خصوص به فقرا و بی ادبان دعا می کند که نمی توانند آموزه های علمی کنفوسیوس را درک کنند
5. And like unlettered clerk still cry Amen.
[ترجمه ترگمان]و چون منشی جوان، هنوز در حال فریاد و فریاد است: آمین
[ترجمه گوگل]و مانند کارمند بی دفتر هنوز گریه می کند آمین
6. Religion, he said, is for the unlettered multitude; philosophy for the chosen few.
[ترجمه ترگمان]او گفت که دین برای افراد بیسواد است؛ فلسفه برای تعداد برگزیدگان
[ترجمه گوگل]او گفت، مذهب برای جمعیت بی خبر است؛ فلسفه برای چند انتخاب
7. That pigmy kneaded out of common earth, ignorant, unlettered, giddy, vulgar, low. Will that become an Ionian or a Boeotian?
[ترجمه ترگمان]این pigmy از زمین معمولی ساخته شده است، بی سواد، بی سواد، بی سواد، مبتذل، پست آیا این یک یونانی یا یک Boeotian خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]این پگنی از زمین های معمولی، نادان، بی روح، سرخورده، بی نظیر، کم استفاده می شود آیا این تبدیل به یونانی یا بوئوتایی خواهد شد؟
8. He maintained that those who set down the story of Jesus to paper were thoroughly unqualified to do so -- Jefferson considered them "unlettered" and "ignorant" [source: Church].
[ترجمه ترگمان]او ثابت کرد که آن هایی که داستان عیسی مسیح را بر روی کاغذ تنظیم کرده اند، به طور کامل فاقد شرایط کافی برای انجام این کار هستند - - جفرسون آن ها را \"بی سواد\" و \"نادان\" خواند
[ترجمه گوگل]او معتقد بود که کسانی که داستان عیسی را به کاغذ می گذارند، برای انجام این کار کاملا غیرقابل قبول بودند - جفرسون آنها را 'ناخودآگاه' و 'نادان' نامیده اند
9. Originally this meant unlettered people. The average person had no opportunity to study and didn't understand the why and wherefore of things.
[ترجمه ترگمان]در اصل این به معنای افراد بیسواد بود فرد به طور متوسط هیچ فرصتی برای تحصیل نداشت و علت و چرا چیزها را نمی فهمید
[ترجمه گوگل]در اصل این به معنی افراد بی خبر بود به طور متوسط فردی هیچ فرصتی برای مطالعه نداشت و نمی دانست چرا و چرا از همه چیز
10. The two boys, young and unlettered, lingered only long enough to earn sufficient money to stave off hunger and to continue what must have seemed an endless journey.
[ترجمه ترگمان]این دو پسر، جوان و بی سواد، فقط به اندازه کافی معطل ماندند تا پول کافی برای رد کردن گرسنگی و ادامه دادن آنچه باید به نظر می رسید، ادامه دهند
[ترجمه گوگل]دو پسر، جوان و بی ادب، تنها به اندازه کافی بلند شدند تا پول کافی برای از بین بردن گرسنگی و ادامه دادن آنچه که باید به سفر بی پایان تبدیل شود
11. Tramps, unlettered types as nearly all of them are, face their poverty with blank, resourceless minds.
[ترجمه ترگمان]Tramps، بی unlettered، و تقریبا همه آن ها با فقر خود و مغزهای خالی و resourceless رو به رو می شوند
[ترجمه گوگل]انواع گوناگونی، انواع بی رویه تقریبا همه آنها هستند، فقدان خود را با خالی و بدون انقراض روبرو می کنند
12. Their ideas gain plausibility amongst the idle, the envious and the unlettered.
[ترجمه ترگمان]Their در میان عاطل و باطل و the و the خرد شده بود
[ترجمه گوگل]ایده های آنها، قابل اعتماد بودن در میان بیکار، حسادت و بی عیب و نقص است
13. The first time I met this creature she was an unlettered half-caste peasant who smelt of stale sweat and dead chickens.
[ترجمه ترگمان]اولین باری که این موجود را دیدم، او یک روستایی نیمه بومی بود که بوی عرق کهنه و جوجه ها را می داد
[ترجمه گوگل]اولین بار که من این موجود را دیدم، او یک دهقانی ناتمام کست بود که در آن عرق عرق و مرغ مرده بود
14. Most of these people are poor, live off the land in some manner, use wood for fuel, and, are unlettered.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این افراد فقیر هستند، به نحوی از زمین دور می شوند، از چوب برای سوخت استفاده می کنند، و، بی شرمانه هستند
[ترجمه گوگل]اکثر این افراد فقیر هستند، به نحوی از زمین زندگی می کنند، از چوب برای سوخت استفاده می کنند، و بی فایده اند